biceps

/ˈbaɪˌseps//ˈbaɪseps/

معنی: عضله دوسر، دوسر بازویی
معانی دیگر: (کالبدشناسی) ماهیچه ی دوسر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: biceps, bicepses
• : تعریف: a muscle divided in two parts at its origin, esp. the large muscle at the front of the upper arm that bends the elbow.

جمله های نمونه

1. flex your biceps so that i can measure them
عضله ی بازویت را سفت کن تا آن را اندازه بگیرم.

2. He showed off his bulging biceps.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر برآمده خود را نشان داد
[ترجمه ترگمان]بازوهای bulging را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your biceps will develop quickly with that exercise.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر شما با آن تمرین به سرعت رشد می کند
[ترجمه ترگمان]عضلات دو سر بازو به سرعت با این تمرین رشد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This means that the biceps have been worked through their complete range of movement, aiding complete development.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که عضله دوسر در دامنه کامل حرکت خود کار کرده است و به رشد کامل کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که عضلات دو سر بازو در محدوده کامل حرکت خود و کمک به توسعه کامل کار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a dull pain in his left biceps - Tessa's head was pillowed on it.
[ترجمه گوگل]دردی مبهم در عضله دوسر چپ او وجود داشت - سر تسا روی آن بالش گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]مغز تسا سرش را روی آن گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His biceps is/are impressive.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر او چشمگیر است/هست
[ترجمه ترگمان]عضلات دو سر بازو بلند هستند \/ موثر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Incredible deltoids, biceps, buttocks, and thighs outlined and simultaneously gripped by the tight cut of his sailor suit.
[ترجمه گوگل]دلتوئید، عضله دوسر، باسن و ران های باورنکردنی مشخص شده و همزمان با بریدگی تنگ لباس ملوانی او گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]خم و خم و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران و ران که به طور همزمان به وسیله برش تنگ لباس ملوانی او احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His biceps bulged; the long muscles in his forearm popping.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر او برآمده شد ماهیچه های بلند ساعدش می ترکد
[ترجمه ترگمان]عضلات بازوهایش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I hugged him, then traced lines on his biceps, around his back, a five-finger exercise pianissimo.
[ترجمه گوگل]او را در آغوش گرفتم، سپس خطوطی را روی عضله دوسر بازویش، دور پشتش، یک پیانیسیمو تمرین پنج انگشتی کشیدم
[ترجمه ترگمان]او را بغل کردم، سپس خطوط روی عضله پشتش را گرفتم، دور کمرش، یک تمرین پنج انگشت روی پشتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As with the triceps, to develop larger biceps heavy basic exercises such as barbell curls or dumb-bell curls must be performed.
[ترجمه گوگل]مانند عضله سه سر، برای رشد عضلات دوسر بزرگتر، باید تمرینات اساسی سنگینی مانند حلقه های هالتر یا حلقه های دمبله انجام شود
[ترجمه ترگمان]همانند سه سر و سه سر، برای رشد عضلات دو سر بازو و یا تمرین های سخت کوشی، باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She pinched herself on her left biceps and yelped with pain.
[ترجمه گوگل]خودش را روی عضله دوسر چپش نیشگون گرفت و از درد فریاد زد
[ترجمه ترگمان]او خودش را روی بازوی چپش فشار داد و با درد جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During Biceps Curl, Biceps Brachii is a muscle that is directly responsible fOReffecting a movement.
[ترجمه گوگل]در حین کرل عضله دوسر بازویی عضله ای است که مستقیماً مسئول یک حرکت است
[ترجمه ترگمان]در طی Biceps کارل، Biceps Brachii ماهیچه ای است که مستقیما مسئول یک حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead of beer belly, you'd get " beer biceps. "
[ترجمه گوگل]به جای شکم آبجو، "دوسر بازوی آبجو" دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]به جای شکم آبجو، \"بازوهای جو آبجو\" را دریافت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To explore the surface electromyography(EMG)characteristics of biceps brachii during isometric contraction in children with hemiplegic cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های الکترومیوگرافی سطحی (EMG) عضله دوسر بازویی در طول انقباض ایزومتریک در کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پلژیک
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی خصوصیات سطحی electromyography (EMG)، در طول ادغام فضایی کودکان با فلج مغزی hemiplegic (EMG)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضله دوسر (اسم)
biceps

دوسر بازویی (اسم)
biceps

انگلیسی به انگلیسی

• muscle with two origins; flexor muscle of the upper arm; thigh muscle that flexes the knee joint and extends the hip joint
your biceps are the large muscles at the front of the upper part of your arms.

پیشنهاد کاربران

دوسر : ( اسم ) هر عضله ای که از دو قسمت به هم وصل شده و یک تاندون را تشکیل دهد، به ویژه عضلات جلوی بازو ( دو سر بازویی ) و پشت ران ( دو سر رانی ) .
عضله جلویی بازو
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: with two heads
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : bi/ceps ✅ تلفظ واژه: BĪ - seps ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: عضله ی ( دارای ) دوسر ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
عضله دوسر بازو
[پزشکی] عضله ی ( دارای ) دوسر
جلو بازو
زور بازو
عضله دو سر

بپرس