blocky


دارای قطعات مشخص و متمایز، ساختمان پرشده یا مشخص با قطعات مختلف، قالب دار، ساختمان چهارگوش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: blockier, blockiest
(1) تعریف: like a block in bulk; chunky.
مشابه: stout

(2) تعریف: having unequally distributed blocks and patches of light and dark, as a photograph.

جمله های نمونه

1. Eventually the rock steepens and turns blocky.
[ترجمه گوگل]در نهایت سنگ شیب دار می شود و تبدیل به بلوک می شود
[ترجمه ترگمان]بالاخره سنگ به زمین افتاد و به قالب یک مرد قالب تهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It had more of the great blocky writing, some of the letters nearly as big as a nome's head.
[ترجمه گوگل]بیشتر نوشته های بلوکی عالی داشت، بعضی از حروف تقریباً به اندازه سر یک نوم بود
[ترجمه ترگمان]یکی از نامه هایی که به شکل یک قالب بزرگ در امده بود، تعدادی از حروف به اندازه سر nome بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was blocky under her dark grey muu-muu.
[ترجمه گوگل]زیر muu-muu خاکستری تیره اش بلوکی بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در زیر نور خاکستری تیره و خاکستری او قالب تهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nilo Rodis-Jamero's sketches envisioned speeder bikes as blocky and square-shaped, with a large engine in the rear and controls in the foot pedals.
[ترجمه گوگل]طرح‌های Nilo Rodis-Jamero، دوچرخه‌های اسپیدر را به شکل بلوک و مربعی، با موتور بزرگ در عقب و کنترل در پدال‌های پا، تصور می‌کردند
[ترجمه ترگمان]طرح های Nilo Rodis - Jamero s speeder as و square را با موتور بزرگ در پشت و کنترل در پدال های پا پیش بینی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This blocky bike feels like a vision of the future as imagined by a video game designer from the mid 90s.
[ترجمه گوگل]این دوچرخه بلوک مانند تصوری از آینده است که توسط یک طراح بازی ویدیویی از اواسط دهه 90 تصور شده است
[ترجمه ترگمان]این یک دوچرخه سوار به نظر یک تصویر از آینده است که توسط طراح بازی ویدیویی از اواسط دهه ۹۰ تصور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use Image Doctor's JPEG Repair to fix blocky areas and ragged edges in over - compressed JPEG images.
[ترجمه گوگل]از Image Doctor's JPEG Repair برای رفع نواحی مسدود و لبه های ناهموار در تصاویر JPEG بیش از حد فشرده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از تعمیر JPEG عکس دکتر s برای تعمیر مناطق سنگین و کناره های پاره در تصاویر JPEG فشرده استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By not having any margins themselves, other blocky children can stack neatly inside.
[ترجمه گوگل]با نداشتن هیچ حاشیه‌ای، دیگر بچه‌های بلوک می‌توانند به‌خوبی داخل آن قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]با نداشتن حاشیه به خود، دیگر کودکان blocky می توانند به خوبی داخل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The microstructure of weld metal for MAW is blocky ferrite and a little pearlite, the microstructure in the heat-affected zone is new type bainite.
[ترجمه گوگل]ریزساختار فلز جوش برای MAW فریت بلوکی و کمی پرلیت است، ریزساختار در ناحیه متاثر از حرارت از نوع بینیت جدید است
[ترجمه ترگمان]ریزساختار فلز جوش برای maw، یک فریت و یک pearlite کوچک است، اما ریز ساختار در منطقه متاثر از گرما نوع جدیدی از bainite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The metallic highlights broke up the otherwise blocky design.
[ترجمه گوگل]هایلایت های متالیک این طراحی بلوکی را از بین بردند
[ترجمه ترگمان]هایلایت های فلزی طرح مورد نظر را درهم شکستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His beautiful blocky head his wonderful overgrown puppy’s body his baritone bark filled every corner of house and heart.
[ترجمه گوگل]سر بلوکی زیبای او بدن توله‌سگی فوق‌العاده‌اش، پوست باریتون او هر گوشه از خانه و قلب را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]سر بزرگ و زیبایش تمام زوایای خانه و قلبش را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Small, blocky shapes of towns, fields, and pastures surround the graceful swirls and whorls of the Mississippi River.
[ترجمه گوگل]شکل‌های کوچک و بلوکی از شهرها، مزارع و مراتع گرداب‌ها و چرخش‌های زیبای رودخانه می‌سی‌سی‌پی را احاطه کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]شکل های کوچک و blocky از شهرها، دشت ها، و مراتع اطراف swirls و whorls از رودخانه می سی سی پی را احاطه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method overcomes the defect of blocky effect in mean shift filtering.
[ترجمه گوگل]این روش بر نقص اثر بلوکی در فیلتر کردن میانگین شیفت غلبه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این روش بر عیب کار انسانی در فیلتر کردن شیفت متوسط فایق می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These blocky shapes are fantastic for creating flat areas of color that group content together.
[ترجمه گوگل]این اشکال بلوکی برای ایجاد مناطق مسطح رنگی که محتوا را با هم گروه بندی می کنند، فوق العاده هستند
[ترجمه ترگمان]این اشکال انسانی برای ایجاد مناطق مسطح رنگی که گروه را به هم متصل می کند فوق العاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With its direct start, it provides some 210m of varied climbing on perfect, blocky granite.
[ترجمه گوگل]با شروع مستقیم خود، حدود 210 متر صعود متنوع بر روی گرانیت کامل و بلوکی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]با شروع مستقیم آن، ۲۱۰ میلیون پوند از گرانیت متنوع را فراهم می کند که از گرانیت سنگین استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] خپل ؛ به یک حیوان پرعمق، عریض و کوتاه اطلاق می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• heavyset, stocky, stout

پیشنهاد کاربران

بپرس