coloration

/ˌkələˈreɪʃn̩//ˌkʌləˈreɪʃn̩/

معنی: رنگ امیزی، فن رنگرزی، حالت رنگ پذیری
معانی دیگر: رنگ آمیزی، رنگ آرایی، رنگ و رو، رنگ و آب، فن آمیختن رنگ ها (مثلا در نقاشی)، رنگینی، رنگین بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: arrangement or appearance of color; coloring.

- That cat has unusual coloration.
[ترجمه گوگل] آن گربه رنگ غیر معمولی دارد
[ترجمه ترگمان] این گربه، رنگ آمیزی عجیب و غریبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: distinctive characteristic.

جمله های نمونه

1. the stunning coloration of her eyes
رنگ آمیزی حیرت انگیز چشمان او

2. the beauty of a butterfly's coloration
زیبایی رنگ آمیزی یک پروانه

3. This yellow coloration is also visible in serum and plasma specimens in vitro.
[ترجمه گوگل]این رنگ زرد در نمونه های سرم و پلاسما در شرایط آزمایشگاهی نیز قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]این رنگ زرد هم در سرم و نمونه های پلاسما در آزمایشگاه دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many distasteful insects have bright coloration which, so biologists suppose, has evolved as a protection against predators.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حشرات ناخوشایند رنگ روشنی دارند که، به نظر زیست شناسان، به عنوان محافظی در برابر شکارچیان تکامل یافته است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حشرات ناخوشایند، رنگ آمیزی درخشانی دارند که به نظر زیست شناسان به عنوان یک محافظت در برابر شکارچیان رشد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But some edible insects mimic the bright coloration to throw off their enemies.
[ترجمه گوگل]اما برخی از حشرات خوراکی رنگ روشن را تقلید می کنند تا دشمنان خود را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]اما برخی از حشرات خوردنی، رنگ های روشن را تقلید می کنند تا دشمنانشان را رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The black coloration is due to charcoal fragments from burnt wood.
[ترجمه گوگل]رنگ سیاه به دلیل تکه های زغال چوب سوخته است
[ترجمه ترگمان]رنگ سیاه به خاطر زغال چوب سوخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sexing is by coloration, the male is a reddish colour, deepening during the breeding season.
[ترجمه گوگل]جنسیت بر اساس رنگ آمیزی است، رنگ نر قرمز مایل به قرمز است که در طول فصل تولید مثل عمیق تر می شود
[ترجمه ترگمان]رنگ نر رنگ آمیزی بدن است و رنگ مذکر رنگی متمایل به قرمز دارد که در طول فصل تولید deepening می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Summer often brings a green coloration caused by dense growths of unicellular green algae stimulated by excess light.
[ترجمه گوگل]تابستان اغلب رنگ سبزی به همراه دارد که ناشی از رشد متراکم جلبک های سبز تک سلولی است که توسط نور اضافی تحریک می شوند
[ترجمه ترگمان]تابستان اغلب رنگ سبز ناشی از رشد انبوه جلبک سبز unicellular را که توسط نور اضافی تحریک می شوند، به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This coloration is not a constant character; it varies according to the light.
[ترجمه گوگل]این رنگ آمیزی یک شخصیت ثابت نیست با توجه به نور متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این رنگ یک ویژگی ثابت نیست؛ این رنگ مطابق با نور تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another strange quality of warning coloration is that it varies remarkably little from one species to the next.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ویژگی های عجیب رنگ هشدار این است که از گونه ای به گونه ی دیگر به میزان قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]کیفیت عجیب دیگر رنگ آمیزی هشدار این است که به طور قابل ملاحظه ای از یک گونه به نسل بعد تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Young specimens of this species have an orange-red coloration on the dorsal surface.
[ترجمه گوگل]نمونه های جوان این گونه دارای رنگ نارنجی مایل به قرمز در سطح پشتی هستند
[ترجمه ترگمان]گونه های جوان این گونه ها به رنگ نارنجی - قرمز در سطح پشتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Combining function and style, the veining and coloration run though the entire depth of each Mystera product for easy maintenance and durability.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از عملکرد و سبک، رگه‌بندی و رنگ‌بندی در تمام عمق هر محصول Mystera برای نگهداری و دوام آسان است
[ترجمه ترگمان]ترکیب تابع و سبک ترکیب veining و رنگ آمیزی هر چند تمام عمق محصول Mystera برای نگهداری آسان و دوام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The coloration of some animal is like that of their surroundings.
[ترجمه گوگل]رنگ بعضی از حیوانات شبیه رنگ اطرافشان است
[ترجمه ترگمان]رنگ بدن برخی از حیوانات شبیه به محیط اطراف آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Melanin is the primary pigment producing brown coloration of the skin.
[ترجمه گوگل]ملانین رنگدانه اصلی تولید کننده رنگ قهوه ای پوست است
[ترجمه ترگمان]Melanin رنگ اولیه رنگ آمیزی قهوه ای پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ امیزی (اسم)
coloration, coloring, colouration, polychromy, colouring

فن رنگرزی (اسم)
coloration, colouration

حالت رنگ پذیری (اسم)
coloration, colouration

تخصصی

[نساجی] رنگرزی - رنگ آمیزی

انگلیسی به انگلیسی

• coloring, arrangement of colors (also colouration)
the coloration of an animal or a plant is the colours and patterns on it.

پیشنهاد کاربران

بپرس