concrete jungle

جمله های نمونه

1. Despite Mumbai being an over-populated concrete jungle, there are still many humble corners where people grow food. Your balcony could be the next such space.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه بمبئی یک جنگل بتنی پرجمعیت است، هنوز هم گوشه های محقر زیادی وجود دارد که مردم در آنجا غذا می کارند بالکن شما می تواند چنین فضای بعدی باشد
[ترجمه ترگمان]با وجود این که بمبئی یک جنگل بتونی پر جمعیت است، هنوز نقاط فروتنی زیادی وجود دارند که مردم در آن غذا را پرورش می دهند بالکن شما می تواند در چنین فضایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. concrete jungle that is Tokyo, one of the world's most densely populated cities, has little space for parks. But things are starting to look up.
[ترجمه گوگل]جنگل بتنی توکیو، یکی از پرجمعیت ترین شهرهای جهان، فضای کمی برای پارک دارد اما همه چیز در حال بررسی است
[ترجمه ترگمان]جنگل بتونی که توکیو یکی از شلوغ ترین شهرها جهان است، فضای کمی برای پارک ها دارد اما چیزها کم کم دارند به بالا نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All day shuttling between the office of reinforced concrete jungle between you, it is also looking forward to an easing of physical and mental freedom of this trip?
[ترجمه گوگل]تمام روز رفت و آمد بین دفتر جنگل بتن آرمه بین شما، همچنین به دنبال کاهش آزادی جسمی و روانی این سفر است؟
[ترجمه ترگمان]در حال رفت و آمد بین دفتر یک جنگل بتونی تقویت شده بین شما، هم چنین به دنبال کاهش آزادی فیزیکی و ذهنی این سفر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Urban women, the shuttle on the reinforced concrete jungle, busy rhythms of intense work.
[ترجمه گوگل]زنان شهری، شاتل در جنگل بتن آرمه، ریتم های شلوغ کار شدید
[ترجمه ترگمان]زنان شهری، شاتل در جنگل بتونی مسلح، ریتم های شلوغ کار شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We survived in a concrete jungle.
[ترجمه گوگل]ما در یک جنگل بتنی زنده ماندیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک جنگل بتونی جان سالم به در بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the concrete jungle of the financial world, values like faith and trust begin to usurp familiar jargons like sovereign and bonuses.
[ترجمه گوگل]در جنگل انبوه دنیای مالی، ارزش‌هایی مانند ایمان و اعتماد شروع به غصب واژه‌های اصطلاحی آشنا مانند حاکمیت و پاداش می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در جنگل بتونی دنیای مالی، ارزش هایی مثل ایمان و اعتماد شروع به غصب jargons های آشنا مانند حاکمیت و پاداش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Concrete jungle where dreams are made of. There's nothing u can't do. Now u'r in New York.
[ترجمه گوگل]جنگل بتنی که رویاها از آن ساخته شده اند کاری نیست که نتوانید انجام دهید الان تو نیویورک هستی
[ترجمه ترگمان]جنگلی که رویاها از آن ساخته شده اند هیچ کاری نمی تونی بکنی حالا تو نیویورک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The concrete jungle is an elusive mistress who will may call us to action at any given moment.
[ترجمه گوگل]جنگل بتنی معشوقه ای گریزان است که ممکن است ما را در هر لحظه به عمل دعوت کند
[ترجمه ترگمان]جنگل بتونی یک بانوی فراری است که ممکن است در هر لحظه به ما زنگ بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Despite Mumbai being an over-populated concrete jungle, there are still many humble corners where people grow food.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه بمبئی یک جنگل بتنی پرجمعیت است، هنوز هم گوشه های محقر زیادی وجود دارد که مردم در آنجا غذا می کارند
[ترجمه ترگمان]با وجود این که بمبئی یک جنگل بتونی پر جمعیت است، هنوز نقاط فروتنی زیادی وجود دارند که مردم در آن غذا را پرورش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This outback area is a far cry from the city's concrete jungle.
[ترجمه somayyeh363] این منطقه دورافتاده از شهرهای مدرن بسیار دور است
|
[ترجمه گوگل]این منطقه دورافتاده با جنگل بتنی شهر فاصله زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]این منطقه دورافتاده، صدای بسیار بلندی از جنگل بتنی شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Val d'Isere because the skiing is just so brill and Tignes is, well, a concrete jungle really.
[ترجمه گوگل]Val d'Isere زیرا اسکی بسیار درخشان است و Tignes واقعاً یک جنگل بتنی است
[ترجمه ترگمان]وال d به خاطر این که اسکی فقط خیلی ساده است و Tignes خیلی خوب است، به خوبی یک جنگل بتونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bai Yong, the curator of Shu Jie's solo show, once remarked, "Living in a booming concrete jungle with excessive goods, our eyes are getting smaller and smaller. "
[ترجمه گوگل]بای یونگ، متصدی نمایش انفرادی شو جی، یک بار اظهار داشت: "زندگی در یک جنگل بتنی پررونق با کالاهای بیش از حد، چشمان ما کوچکتر و کوچکتر می شوند "
[ترجمه ترگمان]بای یونگ، متصدی نمایشگاه انفرادی شو Jie، یک بار اظهار داشت: \" زندگی در یک جنگل پر رونق با کالاهای اضافی، چشمان ما کوچک تر و کوچک تر می شوند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus you will forget about the kind of anxiety and tiredness of the concrete jungle.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب نوع اضطراب و خستگی جنگل بتنی را فراموش خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه شما در مورد نوع اضطراب و خستگی جنگل بتونی فراموش خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. just keep your wits about you and steer clear of the concrete jungle that entangles Tokyo's barely beating heart.
[ترجمه گوگل]فقط عقل خود را در مورد خود حفظ کنید و از جنگل بتنی که قلب به سختی تپنده توکیو را درگیر می کند دور شوید
[ترجمه ترگمان]فقط حواست را جمع و جور کنید و از جنگل بتونی که به سختی قلب توکیو را می زند، دوری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• region in a city that has a large modern building which is considered dangerous and not pleasant

پیشنهاد کاربران

جنگل بتنی، جنگل سیمانی.
منطقه ای از شهر که ساختمون های مدرن داره و علف و درخت کمی توی اون منطقه هست. چنین شهری معمولا ۲۴ ساعته در جریانه و هیچوقت نمیخوابه مثل نیویورک.
همچنین به اضافه این که چنین شهرهای بزرگی معمولا جنایت آلود و کثیف هستن.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
Other than raw data, the census allows the city to study how trees survive in the concrete jungle
It was easy to get lost in the concrete jungle of New York city

an overcrowded, unsafe, or crime - ridden urban environment or city, characterized by the congestion of latg buildings and roud
یک منطقه ی نامطلوبی از شهر که پر از ساختمان های بزرگ و زشته که خیلی نزدیک به هم ساخته شدن و هیچ فضای خالی ( فضای سبز ) بین اونها وجود نداره
جنگل بتنی، که ساختمان های یک شهر یا منطقه ای بسان درختان یک جنگل سر به فلک کشیده اند و بجای فضای سبز یک فضای خاکستری ناخوشایند بوجود آورد اند.

بپرس