caviar

/ˈkæviˌɑːr//ˈkævɪɑː/

معنی: خاویار
معانی دیگر: خاویار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sturgeon eggs, salted and eaten as a delicacy.

جمله های نمونه

1. caviar and other delicacies
خاویار و خوراک های لذیذ دیگر

2. caviar to the general
چیزی که در نظر عوام جلوه ندارد (ولی خبرگان قدرش را می دانند)

3. Lloyd had urged her to eat caviar. She had shuddered at the thought.
[ترجمه گوگل]لوید از او خواسته بود که خاویار بخورد از این فکر به خود لرزیده بود
[ترجمه ترگمان]لو ید او را به خوردن خاویار ترغیب کرده بود از این فکر بر خود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She crammed her mouth with caviar.
[ترجمه بابو] دهانش را پُر از خاویار کرد.
|
[ترجمه گوگل]دهانش را با خاویار پر کرد
[ترجمه ترگمان]دهانش پر از خاویار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The caviar was the real McCoy too - not the stuff we buy in the supermarket at home.
[ترجمه گوگل]خاویار نیز همان مک کوی واقعی بود - نه چیزهایی که ما از سوپرمارکت در خانه می خریم
[ترجمه ترگمان]خاویار، مک کوی واقعی بود، نه آن چیزهایی که ما در سوپرمارکت در خانه می خریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Champagne and caviar make a wonderful combination.
[ترجمه گوگل]شامپاین و خاویار ترکیب فوق العاده ای را ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]شامپاین و خاویار یک ترکیب شگفت انگیز درست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Caviar and oysters on ice are generally considered the ultimate luxury foods.
[ترجمه گوگل]خاویار و صدف روی یخ عموماً بهترین غذاهای لوکس محسوب می شوند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی صدف و صدف در یخ به طور کلی به عنوان غذای مجلل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gold watches, caviar, champagne and beautiful women - all these became associated with Zahedis munificence.
[ترجمه گوگل]ساعت های طلایی، خاویار، شامپاین و زنان زیبا - همه اینها با شهرت زاهدی همراه شد
[ترجمه ترگمان]ساعت های طلا، خاویار، شامپاین و زنان زیبا - همه اینها با munificence Zahedis مرتبط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ginny serves a dinner of steak, potatoes with caviar and sour cream, and a salad of bitter greens.
[ترجمه گوگل]جینی شامی از استیک، سیب زمینی با خاویار و خامه ترش و سالاد سبزی تلخ سرو می کند
[ترجمه ترگمان]جینی یک شام استیک، سیب زمینی با خاویار و سالاد کلم به همراه می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Red caviar is prepared from salmon roe.
[ترجمه گوگل]خاویار قرمز از قلیه سالمون تهیه می شود
[ترجمه ترگمان]خاویار قرمز از roe سالمون تهیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His bedside snack caviar dish - a functional item at two to three hundred.
[ترجمه گوگل]او غذای خاویار اسنک کنار تخت - یک آیتم کاربردی در دو تا سیصد
[ترجمه ترگمان]کنار بس تر او خاویار، یک مورد کاربردی در ساعت دوتا سیصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Caviar prepared from other fish varieties must be identified by the name of the fish of origin.
[ترجمه گوگل]خاویار تهیه شده از گونه های دیگر ماهی باید با نام ماهی مبدا شناسایی شود
[ترجمه ترگمان]caviar تهیه شده از سایر گونه های ماهی را باید با نام ماهی مبدا شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Caviar is sturgeon roe prepared by a special process.
[ترجمه گوگل]خاویار قلیه ماهیان خاویاری است که با فرآیند خاصی تهیه می شود
[ترجمه ترگمان]caviar یک ماهی خاویار است که از طریق یک فرآیند خاص آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A spoon of decadent caviar dresses up the dish.
[ترجمه گوگل]یک قاشق خاویار فاسد ظرف را آراسته می کند
[ترجمه ترگمان]یه قاشق خاویار decadent رو درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Guests were treated to wine and caviar at the reception.
[ترجمه گوگل]در پذیرایی از مهمانان با شراب و خاویار پذیرایی شد
[ترجمه ترگمان]مهمانان با شراب و خاویار در مراسم پذیرایی برخورد می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاویار (اسم)
caviar, caviare

تخصصی

[صنایع غذایی] خاویار : تخم ماهی ازون برون، فیل ماهی و ماهیهای خاویاری دیگر که در کشورهایی چون ایران و روسیه تولید میشود.

انگلیسی به انگلیسی

• fish eggs served as an appetizer
caviar is the salted eggs of a fish called the sturgeon.

پیشنهاد کاربران

بپرس