cherished

/ˈt͡ʃeˌrɪʃ//ˈt͡ʃerɪʃ/

معنی: محبوب
معانی دیگر: گرامی داشتن، تسلی دادن

جمله های نمونه

1.
گرانمایه

2. alas, this cherished life has gone by
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

3. one of our cherished privileges is the freedom of expression
یکی از امتیازاتی که ما به آن ارج می نهیم آزادی بیان است.

4. . . . for it has life and sweet life is cherished
. . . که جان دارد و جان شیرین خوش است.

5. The cup is a cherished trophy of the company.
[ترجمه گوگل]جام یکی از افتخارات این شرکت است
[ترجمه ترگمان]این فنجان مایه افتخار این شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a man who cherished his privacy.
[ترجمه گوگل]او مردی بود که حریم خصوصی خود را گرامی می داشت
[ترجمه ترگمان]او مردی بود که حریم خصوصی خود را حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He'll never change, and will hug his cherished beliefs.
[ترجمه گوگل]او هرگز تغییر نخواهد کرد و باورهای گرامی خود را در آغوش خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]او هرگز تغییر نخواهد کرد و باورهای cherished را در آغوش خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Children need to be cherished.
[ترجمه گوگل]بچه ها را باید گرامی داشت
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید عزیز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The previous owners had cherished the house.
[ترجمه گوگل]صاحبان قبلی خانه را گرامی داشتند
[ترجمه ترگمان]مالکان قبلی خانه را دوست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She cherished the memory of her father.
[ترجمه گوگل]یاد و خاطره پدرش را گرامی داشت
[ترجمه ترگمان]خاطره پدرش را گرامی می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He described the picture as his most cherished possession.
[ترجمه گوگل]او این عکس را ارزشمندترین دارایی خود توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او تصویر را به عنوان most cherished توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She cherished a deep resentment under the rose towards her employer.
[ترجمه گوگل]او در زیر گل رز خشم عمیقی نسبت به کارفرمای خود داشت
[ترجمه ترگمان]در زیر گل رز ماری نسبت به کارفرمای خود کینه عمیقی در دل احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All I'd cherished from early childhood had been denied me, so I simply gave up the ghost.
[ترجمه گوگل]تمام چیزهایی که از اوایل کودکی دوست داشتم از من دریغ شده بود، بنابراین من به سادگی روح را رها کردم
[ترجمه ترگمان]تمام آنچه را که از کودکی به خاطر داشتم از من دریغ نکرده بود، بنابراین فقط روح را رها کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I cherished the fantasy that I might one day have a son who would fulfil the dream.
[ترجمه گوگل]فانتزی را دوست داشتم که ممکن است روزی پسری داشته باشم که به آرزویش برسد
[ترجمه ترگمان]من خیال می کردم که ممکن است روزی پسری داشته باشم که این رویا را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Freud called into question some deeply cherished beliefs.
[ترجمه گوگل]فروید برخی از باورهای عمیقا گرامی را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]فروید در مورد برخی عقاید عمیقا محبوب سوال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محبوب (صفت)
favorite, honey, lovable, loveable, lovesome, dear, beloved, popular, loved, cherished, darling, intimate, precious, treasured

انگلیسی به انگلیسی

• treasured, near to one's heart, showing deep affection

پیشنهاد کاربران

چیزیکه Cherished باشه شما خیلی به اون توجه میکنید، از اون مراقبت میکنید و مواظبید آسیب نبینه. وجود اون در زندگیتون لذت فوق العاده ای رو براتون به ارمغان میاره. باعث میشه عشق رو تجربه کنید و از اون لذت ببرید. میتونه یک فرد باشه، یک نامه از دوست قدیمی تون، یک انگشتر که به ارث رسیده، یک پوستر یا هر چیز دیگری
...
[مشاهده متن کامل]

میشه اونو ارزشمند، گرامی، محبوب، عزیز و . . . ترجمه کرد
◀️ Her most cherished possession is a 1926 letter from F. Scott Fitzgerald : ارزشمندترین دارایی او نامه ای است از اسکات فیتزجرالد ( که در سال ۱۹۲۶ به دست او رسیده یا برای او نوشته شده )

گرامی داشته
عزیز - ارزنده
گرانمایه

بپرس