chief executive

/ˈtʃiːfɪgˈzekjətɪv//tʃiːfɪɡˈzekjʊtɪv/

(امریکا) رئیس جمهور امریکا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the President of the United States.

(2) تعریف: (l.c.) a governing head, as of a state or nation.

جمله های نمونه

1. Mr Cross will assume the role of Chief Executive with a team of four directors.
[ترجمه زینب] آقای کراس مسئولیت مدیر اجرایی را با یک گروه چهار تایی به عهده گرفت
|
[ترجمه گوگل]آقای کراس با تیمی متشکل از چهار کارگردان نقش مدیر اجرایی را بر عهده خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]آقای کراس نقش مدیر اجرایی را با تیمی متشکل از چهار مدیر در نظر خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new Chief Executive was profiled in yesterday's newspaper.
[ترجمه گوگل]رئیس اجرایی جدید در روزنامه دیروز معرفی شد
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی جدید در روزنامه دیروز برش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The President of the US is the chief executive of the country.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور ایالات متحده، رئیس اجرایی این کشور است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور آمریکا رئیس اجرایی کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chief executive David Prosser said the takeover speculation was wrong and no one was sniffing around.
[ترجمه گوگل]دیوید پروسر، مدیر اجرایی، گفت که گمانه زنی ها برای تصاحب این شرکت اشتباه بوده و هیچ کس در اطراف آن بو نمی کشد
[ترجمه ترگمان]رئیس اجرایی \"دیوید پروسر\" گفت که معامله اشتباه بوده و کسی اطراف رو بو نمی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is due to retire as chief executive next year.
[ترجمه گوگل]او قرار است سال آینده از سمت مدیر اجرایی بازنشسته شود
[ترجمه ترگمان]قرار است در سال آینده به عنوان مدیر اجرایی بازنشسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Andrew Kirkham will be her successor as Chief Executive.
[ترجمه گوگل]اندرو کرخام جانشین او به عنوان رئیس اجرایی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اندرو Kirkham جانشین او به عنوان رئیس اجرایی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He announced his retirement as chief executive of the company.
[ترجمه گوگل]وی از بازنشستگی خود به عنوان مدیرعامل این شرکت خبر داد
[ترجمه ترگمان]او بازنشستگی خود را به عنوان مدیر اجرایی این شرکت اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He will report to Greg Carr, Boston Technology's chief executive.
[ترجمه گوگل]او به گرگ کار، مدیر اجرایی بوستون فناوری گزارش خواهد داد
[ترجمه ترگمان]او به گرگ کار، مدیر اجرایی بخش تکنولوژی بوستون گزارش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's the chief executive of one of the country's largest charities.
[ترجمه گوگل]او مدیر اجرایی یکی از بزرگترین موسسات خیریه کشور است
[ترجمه ترگمان]او مدیر اجرایی یکی از بزرگ ترین موسسات خیریه کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They called on her to resign as chief executive.
[ترجمه گوگل]آنها از او خواستند تا از سمت مدیر اجرایی استعفا دهد
[ترجمه ترگمان]آن ها از او خواستند تا به عنوان مدیر اجرایی استعفا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A hospital chief executive has quashed rumours that people will lose their jobs.
[ترجمه گوگل]یکی از مدیران اجرایی بیمارستان شایعات مبنی بر از دست دادن شغل مردم را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی بیمارستان شایعات مبنی بر اینکه مردم شغل خود را از دست خواهند داد را سرکوب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She took over as chief executive of the Book Trust.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان مدیر اجرایی «بوک تراست» (Book Trust) انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مدیر اجرایی بنیاد امین کتاب منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We congratulate James on his well-deserved promotion to Chief Executive.
[ترجمه گوگل]ما به جیمز به دلیل ارتقای شایسته او به سمت مدیر اجرایی تبریک می گوییم
[ترجمه ترگمان]ما به جیمز در مورد ترفیع رتبه او به مدیر اجرایی تبریک می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Chief Executive issued a statement to quash rumours of financial problems.
[ترجمه گوگل]رئیس اجرائیه برای رفع شایعه مشکلات مالی بیانیه ای صادر کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر ارشد اجرایی بیانیه ای را برای بی اثر کردن شایعات مشکلات مالی صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The chief executive addressed the board.
[ترجمه گوگل]رئیس اجرایی در هیئت مدیره سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس اجرایی هیات مدیره رو مخاطب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• the president of the united states; governor of a state in the united states
main executive officer (president of a republic for example); governor of a state

پیشنهاد کاربران

مدیر ارشد
یا مدیر عامل
● اگر حروف اول دو کلمه با حرف بزرگ نوشته شوند منظور "رییس جمهور آمریکا" هستش، در غیر این صورت همون "مدیر عامل" هست که اکثر وقتا
Chief executive officer
نوشته میشه که مخففش ceo هستش
مدیر ارشد
مدیر عامل
A goverment of us

بپرس