cleaner

/ˈkliːnər//ˈkliːnə/

شخص یا چیزی که تمیز می کند، متصدی خشک شویی، نظافت چی، متصدی پاک کردن جایی (مثلا کلفت یا نوکر)، (ماده یا آبگونه ی) زدایشگر، پاک کن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that cleans.

(2) تعریف: (pl.) an establishment for dry-cleaning clothing.

جمله های نمونه

1. this vacuum cleaner has a special attachment for curtains
این جاروبرقی وسیله ی مخصوصی برای (تمیز کردن) پرده ها دارد.

2. I can't get the cleaner under these chairs, so will you help me move them?
[ترجمه حسین بای] من نمی توانم پاک کنی که زیر این صندلی ها است را بردارم ، خب شما به من کمک کنید تا بتوانم آن ها را حرکت بدهم
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم نظافتچی را زیر این صندلی ها بیاورم، پس به من کمک می کنید آنها را جابجا کنم؟
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم آن را زیر این صندلی ها ببینم، پس تو کم کم می کنی آن ها را حرکت بدهم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I used to work as a cleaner in a hospital.
[ترجمه سارینا ترجمه من] در زمان های قدیم من در بیمارستان یک نظافتچی بودم
|
[ترجمه گوگل]من در یک بیمارستان نظافتچی کار می کردم
[ترجمه ترگمان]من قبلا به عنوان یه پاک کننده تو بیمارستان کار می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The vacuum cleaner has various attachments.
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای اتصالات مختلفی می باشد
[ترجمه ترگمان]تمیز کننده خلا وابستگی های متعددی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This new kitchen cleaner is formulated to cut through grease and dirt.
[ترجمه گوگل]این پاک کننده جدید آشپزخانه برای بریدن چربی و کثیفی فرموله شده است
[ترجمه ترگمان]این cleaner آشپزخانه جدید برای بریدن روغن و خاک فرموله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He could also learn to use the vacuum cleaner, the washing machine and other household appliances.
[ترجمه گوگل]او همچنین می توانست استفاده از جاروبرقی، ماشین لباسشویی و سایر لوازم خانگی را یاد بگیرد
[ترجمه ترگمان]همچنین او می تواند یاد بگیرد که از جاروبرقی، ماشین لباس شویی و دیگر وسایل خانگی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The window cleaner has left dirty streaks on the windows.
[ترجمه گوگل]شیشه پاک کن رگه های کثیفی روی شیشه ها گذاشته است
[ترجمه ترگمان]شیشه پاک کن on روی پنجره ها چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take your clothes to the cleaner.
[ترجمه گوگل]لباس هایتان را به نظافتچی ببرید
[ترجمه ترگمان]لباسات رو ببر به خشکشویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vacuum cleaner has four different attachments.
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای چهار اتصال مختلف است
[ترجمه ترگمان]جارو برقی دارای چهار پیوند مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't bang your vacuum cleaner about.
[ترجمه گوگل]جاروبرقی خود را به اطراف نکوبید
[ترجمه ترگمان]vacuum جارو جنجال نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My old vacuum cleaner has gone west at last and I'll have to buy a new one.
[ترجمه گوگل]جاروبرقی قدیمی من بالاخره به غرب رفته و باید یک جاروبرقی جدید بخرم
[ترجمه ترگمان]جاروبرقی قدیمی من بالاخره به غرب رفت و من مجبور می شم که یه جدیدش رو بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The conversation ended when the vacuum cleaner started up.
[ترجمه گوگل]مکالمه با روشن شدن جاروبرقی تمام شد
[ترجمه ترگمان]گفتگو وقتی پایان یافت که جاروبرقی شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We all want a cleaner environment but who is going to pay for it?
[ترجمه گوگل]همه ما خواهان محیطی تمیزتر هستیم اما چه کسی هزینه آن را پرداخت می کند؟
[ترجمه ترگمان]همه ما یک محیط پاک تر می خواهیم اما چه کسی باید تاوان آن را بپردازد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She worked as a cleaner at the hospital.
[ترجمه گوگل]او به عنوان نظافتچی در بیمارستان کار می کرد
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه پاک کننده تو بیمارستان کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chris has an evening job as an office cleaner.
[ترجمه گوگل]کریس یک کار شبانه به عنوان نظافتچی دفتر دارد
[ترجمه ترگمان]کریس یه کار شبانه به عنوان پاک کننده اداره انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] تمیز کننده
[نفت] قاشقک تمیزکاری

انگلیسی به انگلیسی

• washer, one who removes dirt; one who cleans; thing that cleans, cleansing agent; laundromat
a cleaner is someone who is employed to clean the rooms in a building, or to clean a particular type of thing.
a cleaner is also a substance or device for cleaning things.
the cleaner's is a shop where clothes and curtains are dry-cleaned.

پیشنهاد کاربران

بپرس