closed book

جمله های نمونه

1. Chemistry is a closed book to me.
[ترجمه گوگل]شیمی برای من یک کتاب بسته است
[ترجمه ترگمان]شیمی یک کتاب بسته به من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm afraid physics will always be a closed book to me.
[ترجمه گوگل]می ترسم فیزیک همیشه برای من کتابی بسته باشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه فیزیک همیشه کتاب بسته برای من خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nuclear physics is a closed book to most of us.
[ترجمه گوگل]فیزیک هسته ای برای بسیاری از ما یک کتاب بسته است
[ترجمه ترگمان]فیزیک هسته ای یک کتاب بسته برای اکثر ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm afraid geophysics is rather a closed book to me.
[ترجمه گوگل]می ترسم ژئوفیزیک برای من کتابی بسته باشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه geophysics یک کتاب بسته برای من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mathematics has always been a closed book to me.
[ترجمه گوگل]ریاضیات همیشه برای من یک کتاب بسته بوده است
[ترجمه ترگمان]ریاضیات همیشه یک کتاب بسته به من بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Economics was a closed book to him.
[ترجمه گوگل]اقتصاد برای او کتابی بسته بود
[ترجمه ترگمان]اقتصاد کتاب بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is holding a closed book, signifying a mystery, possibly a stage in the alchemical process.
[ترجمه گوگل]او کتابی بسته در دست دارد که نشان دهنده یک راز است، احتمالاً مرحله ای از فرآیند کیمیاگری
[ترجمه ترگمان]او یک کتاب بسته را در دست دارد که حاکی از یک راز و احتمالا یک مرحله در فرآیند alchemical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Linear preoccupation in the past remains a closed book to modern understanding.
[ترجمه گوگل]مشغله های خطی در گذشته کتابی بسته برای درک مدرن باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]مشغولیت خطی در گذشته یک کتاب بسته برای درک مدرن باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But your own past can be a closed book, even at fourteen.
[ترجمه گوگل]اما گذشته شما حتی در چهارده سالگی می تواند یک کتاب بسته باشد
[ترجمه ترگمان]اما گذشته خودتان می تواند یک کتاب بسته باشد، حتی در چهارده سالگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Shoah will never be a closed book.
[ترجمه گوگل]شوآ هرگز یک کتاب بسته نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]The هرگز کتاب بسته ای نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The kitchenette is a closed book.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه یک کتاب بسته است
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه یک کتاب بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I tell myself it's a closed book, but my cover story becomes an old man's compensation.
[ترجمه گوگل]با خودم می گویم این کتاب بسته است، اما داستان جلد من می شود تاوان یک پیرمرد
[ترجمه ترگمان]به خودم می گویم این کتاب بسته است، اما داستان پوششی من پاداش یک پیرمرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mathematics is a closed book to me, I'll never understand it.
[ترجمه گوگل]ریاضیات برای من یک کتاب بسته است، من هرگز آن را نمی فهمم
[ترجمه ترگمان]ریاضیات یک کتاب بسته برای من است، هرگز آن را درک نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Talbot slid his closed book into his satchel.
[ترجمه گوگل]تالبوت کتاب بسته اش را داخل کیفش فرو کرد
[ترجمه ترگمان]تالبوت دفترچه بسته خود را در کیفش جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nuclear physics is a closed book to me.
[ترجمه گوگل]فیزیک هسته ای برای من یک کتاب بسته است
[ترجمه ترگمان]فیزیک هسته ای یک کتاب بسته به من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mystery, unknown, enigma (sometimes said of a mysterious person)

پیشنهاد کاربران

کتاب سربسته
ناشناخته
مبهم، چیزی که شما درباره آن هیچی نمی دانید

بپرس