consolatory

/kənˈsɒlətəri//kənˈsɒlətəri/

تسلی بخش، تسلی آمیز، دلداری آمیز، دلخوش کننده، آرام بخش، تسلیت آمیز

جمله های نمونه

1. Action is consolatory. It is the enemy of thought and the friend of glittering illusions.
[ترجمه گوگل]عمل تسلی بخش است دشمن اندیشه و دوست توهمات درخشان است
[ترجمه ترگمان]عمل کردن تسلی بخش است این دشمن اندیشه و دوست توهمات درخشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Imogene, Amy, and Louise were anxious to be consolatory, but they did not know what to say.
[ترجمه گوگل]ایموجین، ایمی و لوئیز مشتاق بودند که دلداری بدهند، اما نمی‌دانستند چه بگویند
[ترجمه ترگمان]ای می، ای می و لوئیز سعی داشتند که او را تسلی دهند، اما نمی دانستند چه باید بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Action is consolatory . It is the enemy of thought and the friend of glittering illusions. -----Joseph Conrad, British novelist.
[ترجمه گوگل]عمل تسلی بخش است دشمن اندیشه و دوست توهمات درخشان است -----جوزف کنراد، رمان نویس بریتانیایی
[ترجمه ترگمان]عمل کردن تسلی بخش است این دشمن اندیشه و دوست توهمات درخشان است \" جوزف کنراد \"-\" جوزف کنراد \" -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apparently this consolatory perspective of a mother's prospects failed in producing its due effect.
[ترجمه گوگل]ظاهراً این چشم انداز تسلی بخش از چشم انداز یک مادر در ایجاد اثر شایسته خود ناکام ماند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این چشم انداز آرامش بخش از چشم اندازه ای مادر در تولید اثر خود شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The victim of this incident, the Chinese consolatory women had suffered most mentally and physically.
[ترجمه گوگل]قربانی این حادثه زنان دلجویی چینی بیشترین آسیب را از نظر روحی و جسمی دیده بودند
[ترجمه ترگمان]قربانی این حادثه، زنان consolatory چینی از نظر ذهنی و جسمی رنج کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Action is consolatory, It is the enemy of thought and the friend of flattering illusions. ----Joseph Conrad.
[ترجمه گوگل]عمل تسلی بخش است، دشمن اندیشه و دوست اوهام چاپلوس است ---- جوزف کنراد
[ترجمه ترگمان]عمل کردن، این است که دشمن اندیشه و دوست توهمات تملق آمیزی است \"-\" جوزف کنراد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Action is consolatory. It is the enemy of thought and the friend of flattering illusions.
[ترجمه گوگل]عمل تسلی بخش است دشمن اندیشه و دوست توهم چاپلوسی است
[ترجمه ترگمان]عمل کردن تسلی بخش است این دشمن تفکر و دوست توهمات تملق آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It seemed to him that he was thinking of nothing at all; but somewhere deep down his soul was pondering something grave and consolatory .
[ترجمه گوگل]به نظرش می رسید که اصلاً به هیچ چیز فکر نمی کند اما جایی در اعماق وجودش در فکر چیزی سنگین و تسلی بخش بود
[ترجمه ترگمان]به نظرش می رسید که به هیچ چیز فکر نمی کند؛ اما در اعماق روحش به فکر چیز جدی و تسلی بخش مشغول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was secular and non-judgmental: a kind of aural hug, perhaps all the more consolatory for coming from a stranger.
[ترجمه گوگل]سکولار و بدون قضاوت بود: نوعی در آغوش گرفتن شنیداری، که شاید برای آمدن از جانب یک غریبه تسلی بخش تر باشد
[ترجمه ترگمان]این سبک سکولار و غیر - بود: مهربانی در آغوش کشیدن، شاید همه the برای آمدن از یک غریبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But, the Japanese government, as the responsible subject of this action, has given the Chinese victim, the former consolatory women the most unfair treatment.
[ترجمه گوگل]اما دولت ژاپن به‌عنوان مسئول این اقدام، ناعادلانه‌ترین رفتار را با قربانی چینی، زنان تسلیت‌گر سابق، انجام داده است
[ترجمه ترگمان]اما دولت ژاپن، به عنوان موضوع مسئول این اقدام، به قربانی چینی، به زنان دلداری دهنده، the رفتار را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She should neither wonder nor condemn, but the belief of his self-conquest brought nothing consolatory to her bosom, afforded no palliation of her distress.
[ترجمه گوگل]او نه باید تعجب کند و نه محکوم کند، اما اعتقاد به غلبه بر خود او چیزی تسلی بخش در آغوش او به ارمغان نمی آورد، و هیچ تسکین دهنده ای از ناراحتی او نبود
[ترجمه ترگمان]نه می دانست که نه محکوم است نه محکوم، بلکه اعتقاد به این پیروزی، هیچ چیز تسلی بخش در سینه اش وجود نمی آورد، بدون مراعات جوانب distress او را از خود بی خود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comforting, providing solace; encouraging

پیشنهاد کاربران

بپرس