correctly

/kəˈrekt.li//kəˈrektli/

بطور درست ,صحیحا,بقاعده

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in the correct or proper way; without error.

- I think I answered all the test questions correctly.
[ترجمه فاطمه] من فکر می کنم به تمام سوالات ازمون درست جواب دادم.
|
[ترجمه رایا] من فکر میکنم تمام سوالات آزمون ( را ) درست جواب دادم
|
[ترجمه رومینا] من فکر کنم تمام سوالات آزمون را درست جواب دادم
|
[ترجمه K. M. B] خودمن فکر کردم من همه جوابهی درست را به پرسشها دادم.
|
[ترجمه گوگل] فکر می کنم به تمام سوالات آزمون پاسخ صحیح داده ام
[ترجمه ترگمان] فکر کنم همه سوالای امتحان رو درست جواب دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He is learning how to hold the bat correctly.
[ترجمه Ham] او دارد یاد می گیرد چطور چوب بیسبال را نگه دارد.
|
[ترجمه گوگل] او در حال یادگیری نحوه صحیح نگه داشتن خفاش است
[ترجمه ترگمان] او یاد می گیرد چطور خفاش را درست نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they conjucated english verbs correctly
آنها افعال انگلیسی را درست صرف کردند.

2. children must be taught to enunciate correctly
به بچه ها باید آموخت که درست تلفظ بکنند.

3. hooshang learned to ply the oars correctly
هوشنگ به کار بردن صحیح پارو را آموخت.

4. she answered all of the questions correctly by a series of lucky hits
خوش شانسی پشت سر هم موجب شد که همه ی پرسش ها را درست پاسخ بدهد.

5. If you answer this question correctly, it's worth five points.
[ترجمه گوگل]اگر به این سوال به درستی پاسخ دهید، پنج امتیاز ارزش دارد
[ترجمه ترگمان]اگر شما این سوال را به درستی پاسخ دهید، به پنج نکته اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the event of the machine not operating correctly, an error code will appear.
[ترجمه گوگل]در صورتی که دستگاه به درستی کار نکند، یک کد خطا ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که ماشین به درستی عمل نکند، یک کد خطا ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have not yet learned to punctuate correctly.
[ترجمه گوگل]ما هنوز یاد نگرفته ایم که به درستی نقطه گذاری کنیم
[ترجمه ترگمان]هنوز یاد نگرفته ایم که به درستی گفتار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The children have not yet learned to punctuate correctly.
[ترجمه گوگل]بچه ها هنوز علامت گذاری درست را یاد نگرفته اند
[ترجمه ترگمان]کودکان هنوز یاد نگرفته اند که به درستی سفارش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Make sure all the components remain correctly orientated.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که تمام اجزاء به درستی جهت گیری شده اند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که همه مولفه ها به درستی جهت گیری باقی بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was from Henan, if I remember correctly.
[ترجمه گوگل]اگر درست یادم باشد اهل هنان بود
[ترجمه ترگمان]، اون اهل \"henan\" بود اگه درست یادم باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Very few people can pronounce my name correctly.
[ترجمه گوگل]افراد بسیار کمی می توانند نام من را به درستی تلفظ کنند
[ترجمه ترگمان]خیلی از مردم می توانند اسم مرا درست تلفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Has the form been correctly completed?
[ترجمه گوگل]آیا فرم به درستی تکمیل شده است؟
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pupils have not yet learned to punctuate correctly.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان هنوز یاد نگرفته اند که به درستی نقطه گذاری کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان هنوز یاد نگرفته اند که به درستی عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I couldn't get the graphics to print correctly.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم گرافیک را به درستی چاپ کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم تصاویر را به درستی چاپ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a correct manner, properly

پیشنهاد کاربران

به طور دقیق
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : correct
اسم ( noun ) : correction / corrective / correctness
صفت ( adjective ) : corrective / correct / correctional
قید ( adverb ) : correctly
aright
به نحو صحیح
به درستی وکاملا
بجا، به نیکی، به شایستگی
کاملا
به درستی

بپرس