courier

/ˈkɜːriər//ˈkʊrɪə/

معنی: پیک، قاصد، چابک سوار نامهرسان
معانی دیگر: (به ویژه در مورد خبر مهم) پیک، قاصد (که با شتاب گسیل شود)، (سفارتخانه ها و امور دیپلماتیک) پیام رسان، (جاسوسی) رابط، خبررسان، (مسافرت) راهنما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who delivers messages, packages, and the like, esp. for a government, military organization, or business.
مشابه: messenger

- The general sent a courier to his commander with the message of his victory.
[ترجمه گوگل] ژنرال پیکی را با پیام پیروزی خود نزد فرمانده خود فرستاد
[ترجمه ترگمان] ژنرال پیغام پیروزی خود را برای فرمانده فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The company sent the package across town by courier.
[ترجمه گوگل] این شرکت بسته را با پیک در سراسر شهر ارسال کرد
[ترجمه ترگمان] شرکت بسته را به وسیله پیک به شهر ارسال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. diplomatic courier
پیک سیاسی

2. the embassy courier arrived carrying several new instructions
پیک سفارت با چندین گزارش جدید وارد شد.

3. their urgent message was delivered by a mounted courier
پیام فوری آنها توسط پیک اسب سوار تحویل داده شد.

4. He has admitted to acting as a drug courier.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرده است که به عنوان پیک مواد مخدر فعالیت می کند
[ترجمه ترگمان]او اعتراف کرده است که به عنوان یک حامل مواد مخدر عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A courier was dispatched to collect the documents.
[ترجمه گوگل]یک پیک برای جمع آوری مدارک اعزام شد
[ترجمه ترگمان]پیکی برای جمع آوری اسناد اعزام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A courier was despatched with two sealed envelopes.
[ترجمه گوگل]یک پیک با دو پاکت مهر و موم شده فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]قاصد با دو پاکت مهر و موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We sent the documents by courier.
[ترجمه گوگل]مدارک را با پیک فرستادیم
[ترجمه ترگمان]ما مدارک را با پیک فرستادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was a courier for the Polish underground and parachuted into Warsaw.
[ترجمه گوگل]او یک پیک برای زیرزمینی لهستان بود و با چتر به ورشو رفت
[ترجمه ترگمان]وی قاصد زیر زمینی لهستان و وارد ورشو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The courier had change for a £note.
[ترجمه حمید] جاسوس را باپول تعویض کردند
|
[ترجمه گوگل]پیک برای یک یادداشت پول خرد کرده بود
[ترجمه ترگمان]پیک اسکناس یک اسکناس پنجاه پوندی را عوض کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It operates the world's largest wholesale courier service, Speedbird Courier.
[ترجمه گوگل]این شرکت بزرگترین خدمات پیک عمده فروشی جهان، Speedbird Courier را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]این کشور بزرگ ترین سرویس حمل و نقل عمده فروشی جهان، Speedbird Courier را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Sampras is 14-3 lifetime against Courier and he must believe the tournament is his to win.
[ترجمه گوگل]اما سامپراس 14 بر 3 مادام العمر مقابل کویر بازی می کند و باید باور داشته باشد که این تورنمنت قهرمانی است
[ترجمه ترگمان]اما Sampras ۱۴ - ۳ طول عمر در برابر Courier است و او باید باور داشته باشد که این مسابقات برنده پیروزی او خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Courier operates from batteries and therefore is very easy to install.
[ترجمه گوگل]پیک از باتری کار می کند و بنابراین نصب آن بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]The از باتری ها عمل می کند و بنابراین نصب آن بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invitations were sent out by courier.
[ترجمه گوگل]دعوت نامه ها توسط پیک ارسال شد
[ترجمه ترگمان] کارت دعوت نامه توسط پیک فرستاده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The assignment editor sends a courier to take a field producer to the scene and to return with tape to be edited.
[ترجمه گوگل]ویراستار تکلیف یک پیک می فرستد تا یک تهیه کننده میدانی را به صحنه ببرد و با نوار برگردد تا ویرایش شود
[ترجمه ترگمان]ویرایشگر وظیفه یک پیک را برای گرفتن یک تولیدکننده می دانی به صحنه می فرستد و باید با نوار ویرایش شود تا ویرایش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیک (اسم)
ambassador, courier, messenger, nuncio, mercury, peon

قاصد (اسم)
courier, messenger, peon, herald, harbinger, commissionaire

چابک سوار نامه رسان (اسم)
courier, express messenger, postboy, postilion

تخصصی

[کامپیوتر] فونت کوریر - نوعی شکل حرف ماشین تحریر گونه که اغلب در چاپگر های لیزری به کار می رود بر خلاف شکلهای دیگر حروف، در شکل حرف courier، پهنای کاراکترها ثابت است .

انگلیسی به انگلیسی

• messenger
a courier is someone employed by a travel company to look after holidaymakers.
a courier is also someone who is paid to take a special letter or a special goods from one place to another.

پیشنهاد کاربران

پیک، نامه رسان
در گردشگری به معنای اسکورت حرفه ای سفر
⁦✔️⁩پیک، مامور پستی، نامه رسان
Hermes: Our undercover reporter sees
couriers⬅️ manhandle parcels and customers mocked
TheTimes. co. uk@
راهنما
رسول فرستادن. [ رَ ف ِ رِ دَ ] ( مص مرکب ) قاصد فرستادن. پیک روانه کردن. ( یادداشت مؤلف ) . فرستادن ایلچی و نماینده و قاصد بسوی کسی : نامه رفت به امیر چغانیان با شرح این احوال تا هشیار باشد که علی تکین رسولی خواهد فرستاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 360 ) . رسول فرستاد و زشتی این حال که رفت بازنمود به وحش و ختلان و مصرح بگفت که سلطان از غزنین حرکت کرد اگر تو به طاعت می آیی این اثر طاعت نیست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 569 ) . امروز جنگ نخواهد بود می گویند علی تکین کوفته شده است و رسول خواهد فرستاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ) . چون ما از آب گذاره کردیم واجب چنان کردی و به خرد نزدیک بودی که مهترت رسولی فرستادی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ) . اگر جنگ پیش آرد برنشینیم و کار پیش گیریم که رسولی فرستد حکم مشاهده را باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ) . ابراد؛ رسول به شتاب فرستادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . || پیغمبر فرستادن. به پیغمبری مبعوث کردن :
...
[مشاهده متن کامل]

چونکه پیری نفرستاد خداوند رسول
یا ازین حال نبود ایزد دادار خبیر.

حمایت حرفه ای در حمل کالا تا زمان تحویل کالا
معمولا فروشنده هابخاطر شرایط خاص حمل و نقل یا تحریم ها ، کالا را در محل کشور خود تحویل می دهند و خود خریدار همه هزینه ها و بیمه کالایی را که خریده است به عهده می گیرد. به این نوع خریدFOB Origin, Freight Collect گفته میشود. که در اینجا به نوع حمل و نقل و مسئولیت پذیری آن courier services گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

نامه رسان ( از نظر زمان مربوط به گذشته ) - چاپار

بپرس