coursing

/ˈkɔːrsɪŋ//ˈkɔːsɪŋ/

تعقیب، پیگیری، مسابقه (رجوع شود به: course)

جمله های نمونه

1. The adrenalin was coursing through his system.
[ترجمه گوگل]آدرنالین در سیستم او جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]آدرنالین در دستگاه او جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The adrenaline was coursing through his system.
[ترجمه گوگل]آدرنالین در سیستم بدنش جاری بود
[ترجمه ترگمان]آدرنالین در بدنش جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You could almost hear the blood coursing through her veins as she passed the finishing line.
[ترجمه گوگل]وقتی از خط پایان عبور می کرد تقریباً می توانستی صدای جریان خون در رگ هایش را بشنوی
[ترجمه ترگمان]وقتی از کنار خط پایان می گذشت، صدای جریان خون در رگ هایش به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He felt the adrenalin coursing through his veins.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که آدرنالین در رگهایش جریان دارد
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که adrenalin در رگ هایش جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I felt the blood coursing in my veins as I ran.
[ترجمه گوگل]وقتی می دویدم احساس کردم خون در رگ هایم جریان دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که می دویدم، حس می کردم خون در رگ هایم جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tears were coursing down his cheeks.
[ترجمه گوگل]اشک روی گونه هایش سرازیر شده بود
[ترجمه ترگمان]اشک از گونه هایش سرازیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His smile sent waves of excitement coursing through her.
[ترجمه گوگل]لبخند او امواجی از هیجان را در او جاری کرد
[ترجمه ترگمان]لبخندش موج هیجان را در درونش موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can feel the blood coursing through our veins again.
[ترجمه گوگل]می‌توانیم دوباره جریان خون را در رگ‌هایمان احساس کنیم
[ترجمه ترگمان]ما احساس می کنیم که دوباره خون در رگه ای ما جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hare hunting and coursing and mink hunting do not have a big effect on the populations.
[ترجمه گوگل]شکار خرگوش و کورس و شکار راسو تاثیر زیادی روی جمعیت ندارد
[ترجمه ترگمان]شکار خرگوش و شکار شکار و شکار، تاثیری بزرگ بر جمعیت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once aware she fell silent, tears coursing down her cheeks.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شد ساکت شد و اشک روی گونه هایش جاری شد
[ترجمه ترگمان]یک دفعه متوجه شد که او ساکت شد و اشک از گونه هایش جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plus the plain tile eave coursing so often seen with pantile roofs in the North East.
[ترجمه گوگل]به‌علاوه پرده‌های کاشی ساده که غالباً با سقف‌های پانتیل در شمال شرق دیده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، ترک کاشی معمولی آن قدر با سقف های pantile در شرق شمال دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The golden strength was coursing through her, and with it an immense and unstoppable confidence.
[ترجمه گوگل]قدرت طلایی در وجود او جریان داشت و همراه با آن یک اعتماد به نفس بی‌نظیر و غیرقابل توقف
[ترجمه ترگمان]نیروی طلایی در او جریان داشت و بااعتماد به نفس عمیق و غیرقابل توقف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shelley realised that tears were coursing down her cheeks, and that the cook was watching her.
[ترجمه گوگل]شلی متوجه شد که اشک روی گونه هایش جاری است و آشپز او را تماشا می کند
[ترجمه ترگمان]شلی دریافت که اشک بر گونه هایش جاری است و آشپز به او نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Franca became aware that tears were coursing down her face.
[ترجمه گوگل]فرانکا متوجه شد که اشک روی صورتش جاری شده است
[ترجمه ترگمان]فرا رسید و متوجه شد که اشک در صورتش جاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She resisted all advances, for her love of coursing far outweighed her interest in any suitor.
[ترجمه گوگل]او در برابر همه پیشرفت‌ها مقاومت می‌کرد، زیرا عشق او به درس خواندن بسیار بیشتر از علاقه او به هر خواستگاری بود
[ترجمه ترگمان]او در برابر هر خواستگار مقاومت می کرد، زیرا عشق او به هر خواستگار بهتر از آن بود که او را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hunting with dogs (such as greyhounds) that are trained to chase game by sight instead of by scent

پیشنهاد کاربران

بپرس