craziness

/ˈkreɪzinəs//ˈkreɪzɪnəs/

معنی: دیوانگی
معانی دیگر: دیوانگی

جمله های نمونه

1. Then, on top of the craziness and alleged corruption, populist Bucaram last month announced an economic austerity program.
[ترجمه گوگل]سپس، علاوه بر دیوانگی و فساد ادعایی، بوکارام پوپولیست ماه گذشته برنامه ریاضت اقتصادی را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، در اوج فساد و فساد ادعا شده، حزب مردمی Bucaram در ماه گذشته برنامه ریاضت اقتصادی را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was trying to distract people from the craziness in which we live; and definitely not point the finger at it.
[ترجمه گوگل]من سعی می کردم مردم را از دیوانگی که در آن زندگی می کنیم منحرف کنم و قطعاً انگشت به سوی آن نشانه نمی رود
[ترجمه ترگمان]من سعی می کردم حواس مردم را از این دیوانگی که در آن زندگی می کنیم پرت کنم؛ و مسلما به آن اشاره نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But there is another model, of almost equal craziness, which does offer a mechanism to copy.
[ترجمه گوگل]اما مدل دیگری وجود دارد، تقریباً به همان اندازه دیوانگی، که مکانیزمی برای کپی کردن ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اما یک مدل دیگر وجود دارد که تقریبا برابر با یک جنون است، که یک مکانیزم برای کپی کردن ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can feel the slight craziness of the tower in a strong wind.
[ترجمه گوگل]دیوانگی جزئی برج را در باد شدید می توانید احساس کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید حس کنید که آن برج یک باد قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yet, the tidiness so typical of Japan, its craziness about work and passiveness of the new generation, would come up from time to time, as they have left such a deep impression on my mind.
[ترجمه گوگل]با این حال، آراستگی بسیار معمول ژاپن، دیوانگی آن در مورد کار و منفعل بودن نسل جدید، هر از گاهی ظاهر می شود، زیرا آنها تأثیر عمیقی در ذهن من گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]با این حال، نظم و ترتیب در ژاپن، جنون آن در مورد کار و عدم مقاومت نسل جدید، از زمانی به زمان دیگر می رسد، چرا که آن ها چنین برداشتی عمیق در ذهن من ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a fine dinstinction between ingenuity and craziness.
[ترجمه گوگل]تمایز خوبی بین نبوغ و دیوانگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین این همه عقل و عقل و جنون وجود دارد که با عقل و عقل و عقل جور در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To get a whiff of this craziness, check out videos from past Air Sex Championships on its YouTube channel (some of which are NSFW).
[ترجمه گوگل]برای دریافت بویی از این دیوانگی، ویدیوهای مسابقات قهرمانی سکس هوایی گذشته را در کانال YouTube آن (که برخی از آنها NSFW هستند) تماشا کنید
[ترجمه ترگمان]برای دریافت یک رایحه از این جنون، ویدیوهای مربوط به مسابقات جهانی سکس Air را در کانال یوتیوب (که برخی از آن ها NSFW هستند)کنترل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Japan is known for its craziness and quirkiness and the capsule hotels that are relatively popular throughout the country are one of the oddest creations to date.
[ترجمه گوگل]ژاپن به دیوانگی و عجیب و غریبش معروف است و هتل های کپسولی که در سرتاسر کشور نسبتاً محبوب هستند یکی از عجیب ترین ساخته های تا به امروز هستند
[ترجمه ترگمان]ژاپن به خاطر جنون و quirkiness مشهور است و هتل هایی که در سراسر کشور نسبتا محبوب هستند، یکی از عجیب ترین آثار تا به امروز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, it is not the definition of craziness we express here.
[ترجمه گوگل]با این حال، این تعریفی از دیوانگی نیست که در اینجا بیان می کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تعریفی نیست که ما در اینجا بیان می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Love always goes with certain craziness.
[ترجمه گوگل]عشق همیشه با دیوانگی خاصی پیش می رود
[ترجمه ترگمان]عشق همیشه با دیوانگی خاصی پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once you have this craziness, you can achieve anything you want. Let alone learning english!
[ترجمه گوگل]وقتی این دیوانگی را داشته باشید، می توانید به هر چیزی که می خواهید برسید چه رسد به یادگیری زبان انگلیسی!
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه این دیوانگی رو داشته باشی می تونی به هر چیزی که دلت می خواد برسی! بذار تنهایی انگلیسی یاد بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Once you have this CRAZINESS, you can achieve anything you want, let along learning English.
[ترجمه گوگل]وقتی این دیوانگی را داشتید، می توانید به هر چیزی که می خواهید برسید، اجازه دهید انگلیسی را یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این craziness را دارید، می توانید هر چیزی را که می خواهید به دست آورید، بگذارید انگلیسی یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leo held himself to be a critic of craziness.
[ترجمه گوگل]لئو خود را منتقد دیوانگی می دانست
[ترجمه ترگمان]لیو خودش را به عنوان یک منتقد دیوونه بازی در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. English soccer fans are notorious for their craziness and barbarism.
[ترجمه گوگل]طرفداران فوتبال انگلیسی به دیوانگی و بربریت خود بدنام هستند
[ترجمه ترگمان]هواداران فوتبال انگلیسی به خاطر جنون و بربریت آن ها بدنام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیوانگی (اسم)
derangement, frenzy, insanity, dementia, amok, madness, craziness, mania, amuck, distraction, rage, craze, rave, lunacy, delirium, furor, phrensy

انگلیسی به انگلیسی

• insanity, madness, lunacy

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : craze
✅️ اسم ( noun ) : craze / craziness
✅️ صفت ( adjective ) : crazy / crazed
✅️ قید ( adverb ) : crazily
دیوانه بازی ، خوشی و عیش و نوش
مثلاً زن و شوهر همو دوست دارند رابطه بین آنها craziness
What happened to all the enthusiasm , surprise , fun and craziness we had before
چه برسر آن همه شور و شوق ، شکفتی و هیجان سرگرمی و خوشی و دیوانه بازی که قبلاً داشتیم اومد
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا ی مردی داره شکلک برای زنش در میاره یا داد میزنه دوستت دارم این بهش میگن craziness

آشفتگی

بپرس