crossbeam

/ˈkrɒsbiːm//ˈkrɒsbiːm/

(معماری) تیر یا دیرک متقاطع، شاه تیر، همبر (به ویژه تیر سقف)، تیرعرضى

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a beam that reaches from one side to the other in a structure.

جمله های نمونه

1. From the two cross-beams overhead, hung chains, adjustable in length, to which the ropes would be attached.
[ترجمه گوگل]از دو تیر متقاطع بالای سر، زنجیر با قابلیت تنظیم طول آویزان می شود که طناب ها به آن وصل می شوند
[ترجمه ترگمان]از آن دو اشعه ایکس که از بالای سرشان به زنجیر آویخته شده بود، زنجیر آویخته، تنظیم و تنظیم می شد، که طناب ها به آن وصل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After his victim had been turned off the ladder, probably by the assistant hangman, Schlegel remained astride the cross-beam.
[ترجمه گوگل]شلگل پس از اینکه قربانی او از نردبان، احتمالاً توسط دستیار جلاد، از نردبان خارج شد، روی تیر متقاطع باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پس از آن که قربانی از نردبان خارج شد، احتمالا توسط دستیار مامور اعدام در حالی که بر روی میله صلیب نشسته بود، از نردبان خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An ancient tallow candle stood fixed in its grease on one of the cross-beams, with a tinder beside it.
[ترجمه گوگل]یک شمع پیه باستانی در چربی خود روی یکی از تیرهای متقاطع ایستاده بود و در کنار آن یک تینر قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک شمع مومی قدیمی روی یکی از تیره ای صلیب روی آن نصب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the hammering stopped and they withdrew, it was noted that a rope hung from the cross-beam.
[ترجمه گوگل]هنگامی که چکش متوقف شد و آنها عقب نشینی کردند، مشاهده شد که یک طناب از تیر متقاطع آویزان شده است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چکش متوقف شد و آن ها عقب نشینی کردند، متوجه شد که یک طناب از میله عرضی آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The crossbeam of this workshop is made of T - shaped steel.
[ترجمه گوگل]تیرچه متقاطع این کارگاه از فولاد T شکل می باشد
[ترجمه ترگمان]The این کارگاه از فولاد T شکل ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, the experiment on the impulse excitation on crossbeam of electronic cabinet proves that the data acquisition system is feasible.
[ترجمه گوگل]در نهایت، آزمایش بر روی تحریک ضربه بر روی پرتو متقاطع کابینت الکترونیکی ثابت می کند که سیستم اکتساب داده ها امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آزمایش بر روی تحریک انگیزشی در crossbeam از کابینه الکترونیک اثبات می کند که سیستم اکتساب داده عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The convertor consists of double-ridge wave-guide, crossbeam structure and low-loss varactor diode.
[ترجمه گوگل]مبدل از راهنمای موج دو رج، ساختار پرتو متقاطع و دیود وارکتور کم تلفات تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مبدل متشکل از guide موج دوگانه، ساختار crossbeam و diode - loss می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our company's a gantry MC didn't adjust the crossbeam balance after reconstructing. The productive task of our factory was leveraged by the problem.
[ترجمه گوگل]یک گنتری MC شرکت ما تعادل تیرهای متقاطع را پس از بازسازی تنظیم نکرد وظیفه تولیدی کارخانه ما توسط مشکل افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]شرکت ما s MC رو بعد از بازسازی تغییر نداد کار تولیدی کارخانه ما با این مشکل مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The crossbeam will support the rotating floor, the column and its moving while moving guide track.
[ترجمه گوگل]تیر متقاطع کف دوار، ستون و حرکت آن را در حین حرکت مسیر راهنما پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]The از کف چرخان، ستون و حرکت آن در حین حرکت در مسیر راهنما پشتیبانی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Obique bridge is made up of main girder crossbeam and bridge floorings.
[ترجمه گوگل]پل مایل از تیرهای متقاطع تیر اصلی و کف پل تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]پل Obique از پل اصلی girder و پل floorings ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Car frame, also called "crossbeam", is the framework of the whole car.
[ترجمه گوگل]قاب خودرو که به آن «تقاطع» نیز گفته می شود، چارچوب کل خودرو است
[ترجمه ترگمان]بدنه خودرو که \"crossbeam\" نیز نامیده می شود، چارچوب کل ماشین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The offset data of the crossbeam balance, we get by direct measurement.
[ترجمه گوگل]داده های افست تعادل تیر متقاطع را با اندازه گیری مستقیم بدست می آوریم
[ترجمه ترگمان]داده های جبران تعادل crossbeam، ما با اندازه گیری مستقیم به دست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because the gravity of the fuselage, obstruction and rotating the aerodynamic lift on the blade wheel, pneumatic pulling force needs transmitting through the crossbeam .
[ترجمه گوگل]از آنجایی که گرانش بدنه، انسداد و چرخش بالابر آیرودینامیکی روی چرخ تیغه، نیروی کشش پنوماتیکی باید از طریق تیر متقاطع منتقل شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که جاذبه بدنه بدنه، مانع از چرخش و چرخش آیرودینامیک بر روی چرخ تیغه می شود، نیروی کشیدن پنوماتیک به انتقال از طریق crossbeam نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A device usually consisting of two upright posts supporting a crossbeam from which a noose is suspended and used for execution by hanging; a gallows tree.
[ترجمه گوگل]دستگاهی که معمولاً از دو پایه قائم تشکیل شده است که یک تیر متقاطع را نگه می‌دارد که یک حلقه از آن آویزان شده و برای اجرا به وسیله آویزان استفاده می‌شود یک درخت چوبه دار
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه معمولا متشکل از دو تیرک عمودی که از یک تله جدا شده که از آن یک حلقه آویزان است و برای اعدام با آویزان کردن استفاده می شود؛ یک درخت دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تیر عرضی - تیر افقی
[زمین شناسی] تیر عرضی، تیر افقی

انگلیسی به انگلیسی

• horizontal supporting beam in a structure

پیشنهاد کاربران

بپرس