culturist


پرورشگر، کشتکار، کشت دهنده، فرهگ دوست ,فرهنگ خواه ,هواخواه تهذیب وپرورش

جمله های نمونه

1. Teachers are the culturist for next generation.
[ترجمه گوگل]معلمان فرهنگ ساز نسل آینده هستند
[ترجمه ترگمان]معلمان برای نسل بعدی culturist هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, empirical analysis find that the effect culturist organization generate on the food safety activities of the culturists and vertical connections are not significant.
[ترجمه گوگل]با این حال، تجزیه و تحلیل تجربی نشان می‌دهد که تأثیر سازمان فرهنگی بر فعالیت‌های ایمنی غذای فرهنگیان ایجاد می‌کند و ارتباطات عمودی معنادار نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحلیل تجربی نشان می دهد که تاثیر سازمان culturist بر فعالیت های ایمنی مواد غذایی of و اتصالات عمودی قابل توجه نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lao Wan is a culturist in Daxing District, Beijing. His family of 8 people raises fancy fish for living.
[ترجمه گوگل]لائو وان یک فرهنگی در منطقه داکسینگ، پکن است خانواده 8 نفره او برای زندگی ماهی های فانتزی پرورش می دهند
[ترجمه ترگمان]Lao وان یک culturist در ناحیه Daxing در پکن است خانواده ۸ نفره او ماهی های رنگارنگ را برای زندگی پرورش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By means of artificial: Continual attract Ho culturist a whole range of up to dick talented person.
[ترجمه گوگل]با استفاده از مصنوعی: به طور مداوم جذب فرهنگ هو طیف وسیعی از افراد با استعداد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش های مصنوعی: پیوسته دامنه وسیعی از افراد با استعداد را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to the successful experience of wild boar culturist on the island in China, we planned this island as wild boar colonial base.
[ترجمه گوگل]با توجه به تجربه موفق پرورش دهنده گراز وحشی در جزیره چین، این جزیره را به عنوان پایگاه استعمار گراز وحشی در نظر گرفتیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجربه موفقیت آمیز گراز وحشی گری در جزیره چین، ما این جزیره را به عنوان پایگاه مستعمراتی boar در نظر گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oyster breeding is a hard job, the culturist almost do not have time to have meals.
[ترجمه گوگل]پرورش صدف شغل سختی است، فرهنگیان تقریباً زمانی برای صرف غذا ندارند
[ترجمه ترگمان]زاد و ولد Oyster شغل دشواری است، اما خانواده culturist برای غذا خوردن وقت ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Avian influenza virus can causes a very high level of morbidity and mortality. It is not only greatly harmful to culturist, but also underlying dangerous to human being.
[ترجمه گوگل]ویروس آنفولانزای پرندگان می تواند باعث بروز سطح بسیار بالایی از مرگ و میر شود این نه تنها برای فرهنگیان بسیار مضر است، بلکه برای انسان نیز خطرناک است
[ترجمه ترگمان]ویروس آنفولانزای مرغی می تواند منجر به سطح بالای شیوع و مرگ و میر شود این نه تنها برای culturist مضر است بلکه برای انسان هم خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cultivator; adherent of culture

پیشنهاد کاربران

بپرس