cylinder

/ˈsɪləndər//ˈsɪlɪndə/

معنی: استوانه، لوله، سیلندر
معانی دیگر: (هندسه) استوانه، استونه، لول، هرچیز استوانه سان، (مکانیک) سیلندر، (گاز) کپسول، (رولور) گردونه (که گلوله ها را در آن جا می دهند و هنگام آتش می چرخد)، (تلمبه ی دوچرخه و غیره) بدنه، (چاپ) استوانه ی گردان، رولر، نورد، غلتک، وردنه، (ریسندگی) تانبور بزرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in geometry, a surface or volume described by a straight line tracing a closed curve, esp. a circle, at a fixed angle, usu. a right angle, in two parallel planes.

- Do you know the formula for finding the area of a cylinder?
[ترجمه گوگل] آیا فرمول پیدا کردن مساحت یک استوانه را می دانید؟
[ترجمه ترگمان] آیا این فرمول را برای پیدا کردن ناحیه سیلندر می شناسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any object having the shape of a circular cylinder.
مشابه: roll, tube

- We need a cardboard cylinder to mail this poster.
[ترجمه گوگل] برای ارسال این پوستر به یک استوانه مقوایی نیاز داریم
[ترجمه ترگمان] ما به یه استوانه مقوایی احتیاج داریم که این پوستر رو پست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- For this project, you'll need a tall cylinder like a large juice can.
[ترجمه گوگل] برای این پروژه، به یک استوانه بلند مانند یک قوطی بزرگ آبمیوه نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] برای این پروژه، شما به یک استوانه بلند مانند یک آب بزرگ نیاز خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in a pump or engine, the cylinder-shaped chamber in which a piston moves.

- The car is only operating on two cylinders.
[ترجمه گوگل] این خودرو فقط روی دو سیلندر کار می کند
[ترجمه ترگمان] ماشین فقط روی دو سیلندر کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: in a revolver, the rotating chamber containing the cartridges.

(5) تعریف: in some printing presses, a cylinder-shaped rotating surface bearing the impression to be printed or the paper to be printed on.

جمله های نمونه

1. cylinder barrel
بدنه سیلندر

2. a right cylinder
سیلندر ایستا (قائم)

3. right circular cylinder
استوانه ی کامل (که دایره های دو مقطع آن بر محور عموداند)

4. the release of gas from the cylinder
رها شدن گاز از سیلندر

5. scores made by a piston on a cylinder
خط افتادگی سیلندر توسط پیستون

6. a duct carries the smoke out of the cylinder
لوله ای دودها را از استوانه خارج می کند.

7. his mother died as a result of a gas cylinder explosion
مادرش در اثر انفجار سیلندر گاز جان سپرد.

8. the ratio of piston stroke to bore of a cylinder
نسبت بازی پیستون به کالیبر سیلندر

9. The cylinder was lifted from the seabed in a sling.
[ترجمه گوگل]استوانه از بستر دریا در یک زنجیر بلند شد
[ترجمه ترگمان]استوانه از بس تر دریا در یک نشیمنگاه نرم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cylinder is cooled by a jet of water.
[ترجمه گوگل]سیلندر توسط یک جت آب خنک می شود
[ترجمه ترگمان]سیلندر بوسیله جت آب سرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The piston is reciprocating inside cylinder.
[ترجمه گوگل]پیستون در داخل سیلندر رفت و برگشتی دارد
[ترجمه ترگمان]پیستون در داخل استوانه رفت و برگشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cylinder head has been carefully machined to increase air-flow.
[ترجمه گوگل]سر سیلندر برای افزایش جریان هوا به دقت ماشینکاری شده است
[ترجمه ترگمان]سر سیلندر به دقت ماشینکاری شده است تا جریان هوا را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here, on the floor, is a small flat cylinder with a spirit-level bubble in the center of its top surface.
[ترجمه گوگل]در اینجا، روی زمین، یک استوانه مسطح کوچک با یک حباب سطح روح در مرکز سطح بالایی آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اینجا، روی زمین، یک استوانه تخت کوچک با حباب سطح روح در وسط سطح بالای آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Twin spark plugs per cylinder are one novel touch.
[ترجمه گوگل]شمع دوقلو در هر سیلندر یک لمس جدید است
[ترجمه ترگمان]دو شمع برای هر سیلندر یک تماس جدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Theses cylinder protectors will stay tight on the cylinder, giving effective protection from impacts and scratches.
[ترجمه گوگل]این محافظ های سیلندر روی سیلندر محکم می مانند و از ضربه و خراش محافظت می کنند
[ترجمه ترگمان]حامیان این سیلندر محکم بر روی سیلندر می مانند و از اثرات و خراش های موثر محافظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استوانه (اسم)
shaft, cannon, cylinder, roller

لوله (اسم)
spout, conduit, tube, cannon, roll, pipe, cylinder

سیلندر (اسم)
cylinder

تخصصی

[خودرو] سیلندر مهمترین قسمت موتور است که داخل آنها پیستونها قرار میگیرند و محفظه احتراق را به وجود می آورند.
[شیمی] استوانه، سیلندر
[عمران و معماری] استوانه - سیلندر
[کامپیوتر] سیلندر نگاه کنید به disk . - سیلندر ؛ استوانه
[برق و الکترونیک] استوانه ؛ سیلندر اشاره به آرایش سه بعدی شیرهای ذخیره داده ها که توسط پشته ای از دیسکهای حافظه در سخت دیسکهای کامپیوتری به وجود می آید. - استوانه
[مهندسی گاز] استوانه، سیلندر
[ریاضیات] استوانه
[آمار] استوانه

انگلیسی به انگلیسی

• tube, tube-shaped figure; physical storage unit in a hard drive (computers)
a cylinder is a shape or container with flat circular ends and long straight sides.
in an engine, a cylinder is a piece of machinery shaped like a cylinder, in which a piston moves backwards and forwards.

پیشنهاد کاربران

محفظه
در آزمایش های پزشکی مثل اسکن ریه
cylinder 3 ( n ) ( also cylinder block ) =the hollow tube in an engine, shaped like a cylinder, inside which the piston moves, e. g. a six - cylinder engine.
cylinder
cylinder 2 ( n ) =an object shaped like a cylinder, especially one used as a container, e. g. an oxygen cylinder.
cylinder
cylinder 1 ( n ) ( sɪləndər ) =a solid or hollow figure with round ends and long straight sides
cylinder
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

کپسول گاز
cylinder ( عمومی )
واژه مصوب: استوانک 2
تعریف: محفظه‏ای استوانه‏ای در موتور که پیستون درون آن حرکت می‏کند
سِلِن دِر
۱. سیلندر ( ماشین )
۲. استوانه
cyrus cylinder
منشور کوروش
استوانه
firing on all cylinders - با تمام انرژی کاری را انجام دادن.
( putting a lot of energy and effort into doing something )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس