canister

/ˈkænəstər//ˈkænɪstə/

معنی: نارنجک، قوطی، چای دان، گاز اشک اور
معانی دیگر: قوطی کوچک، قوطی دردار، افشانه، جعبه ی کوچک (و معمولا فلزی و دردار)، کانیستر، جارو برقی مکعب و جعبه مانند، بدنه ی جارو برقی، محفظه یا بطری ماسک ضد گاز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small, usu. metal container for dry substances such as flour or coffee.

(2) تعریف: the part of a gas mask that holds a substance for neutralizing airborne poison.

جمله های نمونه

1. a tea canister
قوطی چای،چایدان

2. "Highly inflammable," it says on the spare canister.
[ترجمه گوگل]روی قوطی زاپاس نوشته شده است: «بسیار قابل اشتعال»
[ترجمه ترگمان]در قوطی اضافی گفته می شود که به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hencke heard one canister bounce off the outer hull with a dull echo like the Devil knocking at the door.
[ترجمه گوگل]هنک شنید که یک قوطی از بدنه بیرونی با پژواک کسل‌کننده‌ای مانند ضربه شیطان به در می‌پرید
[ترجمه ترگمان]صدای شکستن یک محفظه از بدنه بیرونی بدنه کشتی را شنید که انگار شیطان در را به در می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After the fire investigators tested a similar oxygen canister to determine whether it could generate enough heat to cause the fire.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه محققان آتش نشانی یک کپسول اکسیژن مشابه را آزمایش کردند تا تعیین کنند که آیا می تواند گرمای کافی برای ایجاد آتش سوزی ایجاد کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه بازرسان آتش نشانی یک مخزن اکسیژن مشابه را تست کردند تا مشخص شود که آیا می تواند به اندازه کافی گرما تولید کند تا آتش سوزی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A canister of Red Vines licorice sticks, $ 5 at supermarkets.
[ترجمه گوگل]یک قوطی چوب شیرین بیان قرمز انگور، 5 دلار در سوپرمارکت ها
[ترجمه ترگمان]یک مخزن از تاک Vines قرمز، ۵ دلار در سوپرمارکت ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Detectives believe that Elizabeth managed to grab the canister, but it was wrenched from her grasp.
[ترجمه گوگل]کارآگاهان بر این باورند که الیزابت توانست قوطی را بگیرد، اما از چنگ او خارج شد
[ترجمه ترگمان]کاراگاهان باور دارن که الیزابت تونسته محفظه رو برداره، اما از چنگش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I would also advise a canister filter fitted with activated carbon.
[ترجمه گوگل]من همچنین یک فیلتر قوطی مجهز به کربن فعال را توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان]همچنین به یک فیلتر canister مجهز به کربن فعال توصیه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Simultaneously cannons fired canister into their midst.
[ترجمه گوگل]به طور همزمان توپ ها قوطی را به وسط آنها شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]هم زمان توپ ها از محفظه گلوله به میان آن ها شلیک می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A tear gas canister fatally wounded one young demonstrator.
[ترجمه گوگل]گاز اشک آور یکی از تظاهرکنندگان جوان را مجروح کرد
[ترجمه ترگمان]یک قوطی گاز اشک آور یکی از تظاهرکنندگان جوان را به ضرب گلوله کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her hand now cradled a tiny canister; what a conjuror she could be.
[ترجمه گوگل]دست او اکنون روی یک قوطی کوچک قرار داشت چقدر او می تواند مجاهد باشد
[ترجمه ترگمان]اکنون دستش محفظه کوچکی را در دست گرفته بود؛ چه شعبده بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I would be inclined to add an external canister filter to your set-up, such as an Eheim 22
[ترجمه گوگل]من تمایل دارم یک فیلتر قوطی خارجی را به تنظیمات شما اضافه کنم، مانند Eheim 22
[ترجمه ترگمان]من مایلم یک فیلتر canister خارجی را به مجموعه تنظیمات شما اضافه کنم، مانند an ۲۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its raise price range is every canister (15 kilogram) on move 15 yen (7%, 8%), make market of this product Japan carries price range to achieve the past one year to come top level .
[ترجمه گوگل]محدوده قیمت آن افزایش می یابد هر قوطی (15 کیلوگرم) در حرکت 15 ین (7٪، 8٪)، بازار این محصول را ژاپن حمل می کند محدوده قیمت برای رسیدن به یک سال گذشته به سطح بالا
[ترجمه ترگمان]قیمت بالا بردن قیمت هر قوطی (۱۵ کیلوگرم)برای حرکت ۱۵ ین (۷ %، ۸ %)، ایجاد بازار از این محصول برای رسیدن به یک سال گذشته در سطح بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invention has decreased the roller canister work height in the condition of the other parts installing position to reach the connecting the every transfer device which is lower from the ground.
[ترجمه گوگل]این اختراع ارتفاع کار قوطی غلتکی را در شرایط نصب سایر قطعات کاهش داده است تا به محل اتصال هر دستگاه انتقال که از سطح زمین پایین تر است برسد
[ترجمه ترگمان]این اختراع باعث کاهش ارتفاع کار مخزن هوایی در شرایط نصب بخش های دیگر در حال نصب موقعیت برای رسیدن به اتصال هر دستگاه انتقال که پایین تر از سطح زمین است، شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The canister vapor - vent value is operated by vacuum.
[ترجمه گوگل]مقدار بخار قوطی - دریچه با خلاء کار می کند
[ترجمه ترگمان]مخزن گاز مخزن با خلا فعالیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نارنجک (اسم)
bomb, grenade, canister, fireball

قوطی (اسم)
tin, package, box, canister, can, packet

چای دان (اسم)
caddie, caddy, canister

گاز اشک اور (اسم)
canister, tear gas, lachrymator, lacrimator

تخصصی

[مهندسی گاز] ماسک ضدگاز

انگلیسی به انگلیسی

• container, small box or can; encased shot for short range artillery fire
a canister is a metal container.

پیشنهاد کاربران

مخزن یا محفظه سیلندری شکل برای ذخیره مواد یا چیزی
کپسول
محفظه

بپرس