carburetor

/ˈkɑːrbəˌretər//ˈkɑːbəˌretə/

معنی: کاربوراتور
معانی دیگر: carburet(t)or
ناقل سوخت واکسیژن
(انگلیسی ـ carburettor) کاربوراتور، سوختاما، کربن افزا، carburettor : کابوراتور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a device in an internal-combustion engine that produces a combustible mixture of vaporized fuel and air.

جمله های نمونه

1. carburetor jet
ژیگلور

2. to flood the carburetor
کاربوراتور را خفه کردن

3. He retrieved the motel key hidden in the carburetor air filter.
[ترجمه گوگل]او کلید متل را که در فیلتر هوای کاربراتور پنهان شده بود، بازیابی کرد
[ترجمه ترگمان]او کلید متل را باز کرد و در فیلتر هوای carburetor carburetor پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such warnings include airframe ice, carburetor ice, landing gear tire blown, and others.
[ترجمه گوگل]چنین هشدارهایی شامل یخ بدنه هواپیما، یخ کاربراتور، بادکردن لاستیک ارابه فرود و غیره است
[ترجمه ترگمان]این هشدارها شامل یخ بدنه هواپیما، یخ carburetor، تجهیزات فرود، و دیگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Spare Parts Factory ---- Carburetor solenoid valve, electromagnetic valve, automobile vacuum valve, car starter motor switch.
[ترجمه گوگل]کارخانه قطعات یدکی ---- شیر برقی کاربراتور، شیر الکترومغناطیسی، شیر خلاء خودرو، کلید موتور استارت خودرو
[ترجمه ترگمان]کارخانه قطعات یدکی - - carburetor solenoid، سوپاپ الکترومغناطیسی، شیر خلا خودرو، سوئیچ موتور روشن خودرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A carburetor modification kit to achieve conversion to the "flow-through" principle that allows large volume sample fuel flow.
[ترجمه گوگل]یک کیت اصلاح کاربراتور برای رسیدن به تبدیل به اصل "جریان عبوری" که اجازه می دهد نمونه حجم زیادی از سوخت جریان داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک کیت اصلاحی carburetor برای رسیدن به تبدیل \"جریان - از طریق اصل\" که اجازه جریان سوخت نمونه بزرگ را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The paper also introduces how to adjust the carburetor to get an ideal air-fuel ratio.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین نحوه تنظیم کاربراتور را برای بدست آوردن نسبت هوا به سوخت ایده آل معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین نحوه تنظیم carburetor را برای رسیدن به یک نسبت سوخت - سوخت ایده آل، معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carburetor: Device for supplying a spark ignition engine with a mixture of fuel and air.
[ترجمه گوگل]کاربراتور: وسیله ای برای تامین یک موتور جرقه زنی با مخلوطی از سوخت و هوا
[ترجمه ترگمان]carburetor: دستگاه برای تامین یک موتور احتراق جرقه با ترکیبی از سوخت و هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dual carburetor has a float bowl that partly surrounds the carburetor air horn.
[ترجمه گوگل]کاربراتور دوگانه دارای یک کاسه شناور است که تا حدودی بوق هوای کاربراتور را احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]The دوگانه دارای یک کاسه شناور است که بخشی از بوق هوای carburetor را احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Did you ever have any trouble with the carburetor?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال با کاربراتور مشکلی نداشته اید؟
[ترجمه ترگمان]تو هیچ مشکلی با the داشتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gas generator set adopts electric-control carburetor, which adjusts air fuel ratio automatically in a closed loop to meet variational composition of gas fuel.
[ترجمه گوگل]مجموعه ژنراتور گاز از کاربراتور کنترل الکتریکی استفاده می کند که نسبت سوخت هوا را به طور خودکار در یک حلقه بسته تنظیم می کند تا ترکیب متغیر سوخت گاز را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]ژنراتور گازی carburetor کنترل الکتریکی را اتخاذ می کند که نسبت سوخت هوا به طور خودکار در یک حلقه بسته تنظیم می شود تا ترکیب متغیر سوخت گاز را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am having some trouble with the carburetor.
[ترجمه گوگل]من با کاربراتور مشکل دارم
[ترجمه ترگمان]من کمی مشکل با the دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In carburetion, a device called a carburetor mixes gas into air asair flows into the engine.
[ترجمه گوگل]در کاربراتوری کردن، دستگاهی به نام کاربراتور گاز را با جریان هوا در موتور مخلوط می کند
[ترجمه ترگمان]در carburetion، دستگاهی به نام a carburetor گاز را به هوا پرتاب می کند و به درون موتور جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through the technical proposal, the double - chamber carburetor advantages of good stability, simple structure and easy fabrication.
[ترجمه گوگل]از طریق پیشنهاد فنی، کاربراتور دو محفظه از پایداری خوب، ساختار ساده و ساخت آسان برخوردار است
[ترجمه ترگمان]از طریق پیشنهاد فنی، مزایای carburetor double برای ثبات خوب، ساختار ساده و ساخت آسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Well, you need a new carburetor.
[ترجمه گوگل]خوب، شما به یک کاربراتور جدید نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] خب، یه carburetor جدید لازم داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاربوراتور (اسم)
carburetor, carburettor

انگلیسی به انگلیسی

• part of an internal-combustion engine (also carburettor)

پیشنهاد کاربران

بپرس