carnelian


معنی: عقیق جگری، درخت زغال اخته، رنگ عقیق جگری یا سرخ مسی
معانی دیگر: عقیق قرمز، رنگ عقیق جگری یا سر  مسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard red or reddish brown semiprecious gemstone.

جمله های نمونه

1. Zephro Carnelian has his own interstellar craft in a berth.
[ترجمه گوگل]زفرو کارنلیان سفینه بین‌ستاره‌ای خود را در اسکله دارد
[ترجمه ترگمان]کشتی Zephro، قایق بین ستاره ای خودش را در یک تخت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One of the most popular has been carnelian, which owes its reddish colour to the presence of iron oxide.
[ترجمه گوگل]یکی از پرطرفدارترین آنها کارنلیان است که رنگ مایل به قرمز خود را مدیون وجود اکسید آهن است
[ترجمه ترگمان]یکی از معروف ترین آن ها carnelian است که رنگ قرمز آن به حضور اکسید آهن بدهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Carnelian: Balance creativity and mental processes. Helps asthma, and blood pressure . 2 nd chakra.
[ترجمه گوگل]کارنلین: خلاقیت و فرآیندهای ذهنی را متعادل می کند به آسم و فشار خون کمک می کند چاکرای دوم
[ترجمه ترگمان]carnelian: خلاقیت و فرآیندهای ذهنی به آسم و فشار خون کمک می کند ۲ nd چاکرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then red-orange Carnelian is for you.
[ترجمه گوگل]سپس Carnelian قرمز-نارنجی برای شما مناسب است
[ترجمه ترگمان] پس \"carnelian نارنجی\" قرمز برای توئه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A more rare and highly ingenious way of decorating carnelian was invented by the Sumerians.
[ترجمه گوگل]روشی نادرتر و بسیار مبتکرانه‌تر برای تزیین کارنلین توسط سومری‌ها ابداع شد
[ترجمه ترگمان]یک روش بسیار نادر و بسیار هوشمندانه برای تزیین این عقیق توسط Sumerians اختراع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In return Jaq had received a new electro-tattoo, imprinted on to his right cheek by Carnelian.
[ترجمه گوگل]در عوض جاک یک خالکوبی الکتریکی جدید دریافت کرده بود که کارنلیان روی گونه راستش نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]در بازگشت Jaq یک tattoo جدیدی دریافت کرده بود که روی گونه راستش نشانه گذاری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now he had no way to track the cursed creature . . . How very quickly Carnelian had acted!
[ترجمه گوگل]حالا او راهی برای ردیابی موجود نفرین شده نداشت کارنلیان چقدر سریع عمل کرده بود!
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر راهی نداشت که آن جانور نفرین شده را پیدا کند، چقدر سریع عمل کرده بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On display are earrings, necklaces and bracelets made from lapis, carnelian turquoise, jade, amber and amethyst.
[ترجمه گوگل]در این نمایشگاه گوشواره ها، گردنبندها و دستبندهای ساخته شده از سنگ لاجورد، فیروزه کارنلی، یشم، کهربا و آمتیست به نمایش گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]جواهرات، گردن بند و دست بند از سنگ یشم، فیروزه ای، یشم، کهربایی و ارغوانی به تن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most of the seals were nevertheless made of bone, ivory, steatite, banded agate, or orange carnelian.
[ترجمه گوگل]با این وجود بیشتر مهرها از استخوان، عاج، استئاتیت، عقیق نواری یا کارنلین نارنجی ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]با این حال قسمت اعظم این فک ها، از استخوان، عاج، steatite، agate، یا carnelian نارنجی تشکیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other nonperishable objects, such as long, elegant beads made of carnelian ( a form of red agate) and shell bangles from the Indus Valley, have been dug up in Central Asia and Mesopotamia.
[ترجمه گوگل]اشیاء فاسد نشدنی دیگر، مانند مهره های بلند و ظریف ساخته شده از کارنلین (شکلی از عقیق قرمز) و النگوهای صدفی از دره سند، در آسیای مرکزی و بین النهرین حفر شده اند
[ترجمه ترگمان]سایر اشیا nonperishable مانند beads بلند و ظریف made (شکل of قرمز)و bangles صدفی از دره ایندوس، در آسیای میانه و بین النهرین کشف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I didn't envy her then, for I felt that millions of carnelian rings wouldn't have made me happy after that.
[ترجمه گوگل]آن موقع به او حسادت نمی‌کردم، زیرا احساس می‌کردم که میلیون‌ها حلقه کارنلی بعد از آن من را خوشحال نمی‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن وقت به او حسادت نمی کردم، چون احساس می کردم میلیون ها انگشتر عقیق عقیق هم مرا خوشحال نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the one who sat there had the appearance of jasper and carnelian. A rainbow, resembling an emerald, encircled the throne.
[ترجمه گوگل]و آن که در آنجا نشسته بود، ظاهری به شکل یاس و کرنلی داشت رنگین کمانی که شبیه زمرد بود تاج و تخت را احاطه کرد
[ترجمه ترگمان]و کسی که آنجا نشسته بود، قیافه جسپر و عقیق قرمز داشت رنگین کمان شبیه به زمرد بود و بر تخت پادشاهی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her bones preserved in Herculaneum's volcanic tomb for nearly 000 years, a Roman woman is still adorned in rings of gold, carnelian, and jasper.
[ترجمه گوگل]استخوان‌های او که نزدیک به 000 سال در مقبره آتشفشانی هرکولانیوم حفظ شده است، یک زن رومی هنوز با حلقه‌هایی از طلا، کرنلین و یاس آراسته شده است
[ترجمه ترگمان]استخوان های او در مقبره آتش فشانی حدود ۲۰۰۰ سال حفظ شده اند، یک زن رومی هنوز هم حلقه های طلایی، carnelian، و جسپر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The victims are identified as soldiers, harpists and serving ladies on their rich clothes and ornaments - made from gold, lapis lazuli, carnelian and shell.
[ترجمه گوگل]قربانیان به عنوان سربازان، نوازندگان چنگ و خانم های خدمتگزار با لباس های غنی و زیور آلات - ساخته شده از طلا، لاجورد، کارنلین و صدف شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]قربانیان به عنوان سرباز، harpists و خدمت به بانوان با لباس های فاخر و زیورآلات ساخته شده از طلا، یشم lazuli، carnelian و صدف شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقیق جگری (اسم)
carnelian, cornelian

درخت زغال اخته (اسم)
carnelian, cornelian, huckleberry

رنگ عقیق جگری یا سرخ مسی (اسم)
carnelian

تخصصی

[زمین شناسی] کارنلین، عقیق جگرى - نوعی کلسدونی نیمه شفاف به رنگ نارنجی- قرمز که معمولا دارای رنگ یکنواخت است و گاهی اوقات نواربندی ضعیفی دارد. کارنلین، جلای تیره و مومی دارد. نام کارنلین، از واژه لاتین کارن گرفته شده که به معنای گوشت است و احتمالا به خاطر رنگش، که شبیه به رنگ گوشت است، این نام به آن داده شده است. کارنلین، از دی اکسید سیلیسیم، Sio2، تشکیل شده است و رنگ قرمز آن به خاطر وجود ناخالصی هماتیت است. کارنلین، یکی از جواهرات یونانیها و رومیها بود که در مهر از آن استفاده می کردند. به منظور افزایش رنگ طبیعی، اغلب رنگ شده یا گرم می شود. عمدتا در هند، برزیل و اوروگوئه یافت می شود. - ویژگیهای فیزیکی - رنگ:نارنجی قرمز. - سختی: 7- 5/6 - وزن مخصوص : 65/2 - شاخص شکست: 55/1- 54/1

انگلیسی به انگلیسی

• red gemstone; coppery red color, reddish-brown color

پیشنهاد کاربران

بپرس