carping

/ˈkɑːrpɪŋ//ˈkɑːpɪŋ/

معنی: عاری از لطف
معانی دیگر: ایرادگیر، نق نقو، عیب جو، اهل نق زدن و غرغر کردن، دپر پسند، بهانه گیر، عیب جویانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: carpingly (adv.)
• : تعریف: inclined to find fault or complain.
متضاد: commendatory, complimentary, laudatory
مشابه: captious, querulous

- He was a carping sort of employer who was hard to satisfy.
[ترجمه گوگل] او کارفرمایی بود که به سختی می شد راضی کرد
[ترجمه ترگمان] او یک نوع کارفرما بود که به سختی می توانست راضی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. as soon as he got home, his wife would start carping
به مجرد اینکه به خانه می رسید زنش شروع می کرد به نق زدن.

2. He cannot understand why she's constantly carping at him.
[ترجمه سیده زهرا سجادی] او نمی تواند درک کند که چرا او مدام در حال غر زدن است
|
[ترجمه گوگل]او نمی تواند بفهمد که چرا او مدام به او دست می زند
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند درک کند که چرا مدام به او نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His grandfather is always carping about the young.
[ترجمه سیده زهرا سجادی] پدربزرگش همیشه از جوان ها ایراد می گیرد
|
[ترجمه گوگل]پدربزرگش همیشه به فکر جوانان است
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ او همیشه درباره جوانان صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I can't stand the way he's always carping.
[ترجمه سیده زهرا سجادی] من نمی توانم غر زدن او را تحمل کنم
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم روشی را که او همیشه در حال خراش است تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم مثل همیشه بایستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's always carping at her children.
[ترجمه گوگل]او همیشه به بچه هایش می پردازد
[ترجمه ترگمان]او همیشه به بچه هایش نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But, carping apart, Rattle's performance of the Brahms remains one of the most bracing and intelligent anywhere.
[ترجمه گوگل]اما با جدا شدن از هم، عملکرد راتل از برامس یکی از قوی‌ترین و هوشمندانه‌ترین عملکردها در همه جا باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]اما جدا از همه، عملکرد راتل به عنوان یکی از the و intelligent در هر جایی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The owners are constantly carping about runaway salaries, then fall over themselves to jump the gun and up the ante.
[ترجمه گوگل]مالکان دائماً در مورد حقوق های فراری غوطه ور هستند، سپس بر روی خود می افتند تا اسلحه را بپرند و بالا بروند
[ترجمه ترگمان]مالکان به طور مداوم در مورد حقوق runaway صحبت می کنند و سپس از روی خودشان برای پرش با تفنگ و بالا بردن مبلغ خوانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flight attendants are used to airplane passengers carping about the food.
[ترجمه گوگل]مهمانداران هواپیما برای مراقبت از غذا توسط مسافران هواپیما استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]خدمه پرواز برای مسافران هواپیما هنگام غذا خوردن به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Despite this sort of carping, my Today Show appearance had a significant impact.
[ترجمه گوگل]علیرغم این نوع کارپینگ، ظاهر امروز من در نمایشگاه تأثیر قابل توجهی داشت
[ترجمه ترگمان]علی رغم این نوع of، ظاهر نمایشی امروز من تاثیر قابل توجهی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One who tends to make harsh or carping judgments; a faultfinder.
[ترجمه گوگل]کسی که تمایل به قضاوت های تند یا نابخردانه دارد یک عیب یاب
[ترجمه ترگمان]کسی که به قضاوت عجولانه یا carping تمایل دارد؛ a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's always carping at her husband.
[ترجمه گوگل]او همیشه به شوهرش می پردازد
[ترجمه ترگمان]اون همیشه به شوهرش خیانت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't waste time carping about their laziness - go and speak to them.
[ترجمه گوگل]وقت خود را به خاطر تنبلی آنها تلف نکنید - بروید و با آنها صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]وقت تلف کردن در مورد تنبلی آن ها را هدر نده - برو و با آن ها صحبت کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am obnoxious to each carping tongue.
[ترجمه گوگل]من نسبت به هر زبان کپور منفور هستم
[ترجمه ترگمان] من از هر زبون بی carping نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her endless carping is indeed a nuisance.
[ترجمه گوگل]خرکاری بی پایان او واقعاً آزاردهنده است
[ترجمه ترگمان]carping بی پایان او واقعا مایه دردسر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You are always carping at my errors.
[ترجمه گوگل]شما همیشه به اشتباهات من اهمیت می دهید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه به خطاهای من نگاه می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاری از لطف (صفت)
black-hearted, carping, cattish, evil-minded, ill-affected

انگلیسی به انگلیسی

• tending to complain, nagging, fault-finding

پیشنهاد کاربران

بپرس