cascading

جمله های نمونه

1. A young moon shining on the cascading waters made them appear to be composed of drifting snow.
[ترجمه گوگل]یک ماه جوان که بر روی آب‌های آبشار می‌درخشد، باعث می‌شود که آنها از برف در حال حرکت تشکیل شده‌اند
[ترجمه ترگمان]ماه جوانی که بر روی آب های جاری می درخشید به نظر می رسید از برف شناور تشکیل شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Water was soon cascading down the stairs from the top storey.
[ترجمه گوگل]به زودی آب از طبقه بالا از پله ها پایین می آمد
[ترجمه ترگمان]خیلی زود آب از طبقه بالا پایین می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But beneath the cascading ringlets and whacky fur hats, there was undiluted vintage Gaultier tailoring.
[ترجمه گوگل]اما در زیر حلقه‌های آبشاری و کلاه‌های خز خزدار، خیاطی قدیمی گوتیه وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما در زیر حلقه های زلف و کلاه پوست خز و کلاه های پوستی که در آن نصب شده بودند، نصب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like a row of cascading dominoes, scandal followed scandal.
[ترجمه گوگل]رسوایی به دنبال رسوایی مانند یک ردیف از دومینوهای آبشاری بود
[ترجمه ترگمان]مثل یک ردیف دومینو، رسوایی به پا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was cascading rain and freezing cold.
[ترجمه گوگل]باران سیل آسا بود و سرمای یخبندان
[ترجمه ترگمان]صدای باران بود و یخ سرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The icicles are due to water cascading over the edge of the roof, or over the frozen gutters, and down.
[ترجمه گوگل]یخ ها به دلیل آبشارگیری از لبه سقف یا روی ناودان های یخ زده و پایین است
[ترجمه ترگمان]قندیل های یخ به خاطر چکه کردن آب در لبه سقف، یا بر روی لایه های یخ زده، و پایین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She could see waterfalls cascading down some of the mountain-sides and in the distance a lake.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست آبشارهایی را ببیند که در برخی از دامنه‌های کوه و در دوردست یک دریاچه را می‌پیچیدند
[ترجمه ترگمان]او می توانست آبشارها را در برخی از کناره های کوه و در فاصله یک دریاچه ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's not as pretty as water cascading over rocks, but it's less likely to freeze.
[ترجمه گوگل]به زیبایی آب که روی سنگ ها می ریزد نیست، اما احتمال یخ زدن آن کمتر است
[ترجمه ترگمان]این به آن اندازه که آب در صخره ها جاری است، نیست، اما احتمال دارد که یخ زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The letter "C" in the acronym stands for cascading, meaning you can apply styles in one file and import or roll over newer properties in a later file.
[ترجمه گوگل]حرف "C" در مخفف عبارت Cascading است، به این معنی که می‌توانید استایل‌ها را در یک فایل اعمال کنید و ویژگی‌های جدیدتر را در فایل‌های بعدی وارد یا رول کنید
[ترجمه ترگمان]کلمه \"C\" در مخفف cascading قرار دارد، به این معنی که شما می توانید از یک فایل در یک فایل استفاده کرده و یا روی ویژگی های جدیدتر در فایل بعدی غلت بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. AJAX cascading menu, very easy to use, realize asynchronous submission !
[ترجمه گوگل]منوی آبشاری AJAX، بسیار آسان برای استفاده، درک ارسال ناهمزمان!
[ترجمه ترگمان]منوی کرکره ای AJAX، بسیار آسان برای استفاده، درک ارسال همزمان!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thankfully, cascading dialogs have been falling from grace, but examples can still be found.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، دیالوگ های آبشاری از لطف خارج شده اند، اما هنوز هم می توان نمونه هایی را یافت
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، ممکن است dialogs های متوالی از گریس گرفته شده باشند، اما ممکن است مثال ها هنوز پیدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unlike Thomas Wolfe, whose cascading prose I so admired, I knew I could go home again.
[ترجمه گوگل]برخلاف توماس ولف، که نثر آبشاری او را بسیار تحسین می‌کردم، می‌دانستم که می‌توانم دوباره به خانه برگردم
[ترجمه ترگمان]بر خلاف توماس و ولف، کسی که اسمش را خیلی تعریف کرده بودم، می دانستم که می توانم دوباره به خانه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Modification of rinsing techniques by installing cascading or counter - current rinse systems increases the contaminant concentration.
[ترجمه گوگل]اصلاح روش های شستشو با نصب سیستم های شستشوی آبشاری یا ضد جریان، غلظت آلاینده را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]اصلاح تکنیک های شستشو با نصب cascading یا سیستم های آب با آب جاری غلظت آلاینده را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First of all, cascading menus are to be avoided at all costs.
[ترجمه گوگل]اول از همه، به هر قیمتی باید از منوهای آبشاری اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]اول از همه، از فهرست های آبشاری باید از هر قیمتی اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. CSS ( Cascading Style Sheets ) was a new technology of making webpage.
[ترجمه گوگل]CSS (Cacading Style Sheets) یک فناوری جدید برای ساخت صفحه وب بود
[ترجمه ترگمان]CSS (برگه سبک آبشاری)یک تکنولوژی جدید ساخت صفحه وب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] اتصال زنجیره ای ( آبشاری )
[معدن] حرکت غلتشی (خردایش)

انگلیسی به انگلیسی

• graded; flowing out, pouring out

پیشنهاد کاربران

پی درپی، دومینویی
cascading ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: آبشاره‏سازی
تعریف: ترتیب دادن یک سلسله فعالیت های پیوسته در پردازش داده‏ها که در آن انجام هر مرحله وابسته به وقوع مرحلۀ قبل است
زنجیره ای ( آبشاری )

بپرس