chipmunk

/ˈt͡ʃɪpmʌŋk//ˈt͡ʃɪpmʌŋk/

معنی: موش خرمای زمینی
معانی دیگر: (جانورشناسی) سمورچه (انواع سمورهای موش مانند از جنس های eutamias و tamias - بومی امریکای شمالی)، سنجاب راه راه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, squirrel-like rodent with a striped back and bushy tail, found in North America and Asia.

جمله های نمونه

1. That and the chipmunk are the only sounds in the forest.
[ترجمه گوگل]این و سنجاب تنها صداهای موجود در جنگل هستند
[ترجمه ترگمان]این و سنجاب ها تنها صدایی در جنگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This animal moves most like a. turtle chipmunk robin
[ترجمه گوگل]این حیوان بیشتر شبیه یک حرکت می کند رابین سنجاب لاک پشت
[ترجمه ترگمان]این حیوان بیشتر شبیه به اسب حرکت می کند turtle chipmunk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A chipmunk dashed across the grass.
[ترجمه گوگل]یک سنجاب از میان چمن ها رد شد
[ترجمه ترگمان]سنجاب به سرعت از میان علف ها گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Locally we already have two Pittses and a Chipmunk group operating, and have aerobatic training available at both Perth and Dundee.
[ترجمه گوگل]به صورت محلی ما در حال حاضر دو پیتس و یک گروه سنجاب دار داریم که در پرث و داندی آموزش های آکروباتیک در دسترس داریم
[ترجمه ترگمان]ما هم اکنون دو Pittses و یک گروه chipmunk فعال داریم و آموزش های لازم را در هر دو پرت و داندی در اختیار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's the one where you've got your chipmunk face on.
[ترجمه گوگل]این همان جایی است که شما چهره سنجاب خود را در آن قرار داده اید
[ترجمه ترگمان]این همون جاییه که صورت سنجاب - ت رو روشن کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This animal escapes danger most like a. stonefish chipmunk cat
[ترجمه گوگل]این حیوان بیشتر از همه مانند یک از خطر می گریزد گربه سنجاب سنگی
[ترجمه ترگمان]این حیوانات همیشه از خطر فرار می کنند گربه سنجاب موش صحرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. THIS little chipmunk is hungry . Can you help him get to his acorns?
[ترجمه گوگل]این سنجاب کوچولو گرسنه است آیا می توانید به او کمک کنید تا به بلوط هایش برسد؟
[ترجمه ترگمان]این سنجاب ها گرسنه هستند میتونی کمکش کنی تا بلوط بخوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Photo taken in fall 200 Chipmunk co - worker's backyard. My favorite chipmunk picture.
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده در پاییز 200 سنجاب حیاط خلوت همکار عکس سنجاب مورد علاقه من
[ترجمه ترگمان]عکس گرفته شده در حیاط پشتی ۲۰۰ chipmunk کارگر عکس مورد علاقه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Photo taken in fall 200 Chipmunk in co - worker's backyard. We fed him almond and peanuts.
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده در پاییز 200 سنجاب در حیاط خلوت همکار به او بادام و بادام زمینی دادیم
[ترجمه ترگمان]این عکس در سال ۲۰۰ میلادی در حیاط پشتی کارگر افتاد به او بادام و بادام زمینی دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chipmunk - cheeked Louis Armstrong was one of the most famous band leaders of the big - band era.
[ترجمه گوگل]سنجاب - لوئیس آرمسترانگ یکی از مشهورترین رهبران گروه در عصر بیگ باند بود
[ترجمه ترگمان]chipmunk - cheeked، یکی از مشهورترین اعضای ارکستر در دوران گروه بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once I brought her a chipmunk with a wound on its stomach.
[ترجمه گوگل]یکبار برایش یک سنجاب آوردم که روی شکمش زخمی بود
[ترجمه ترگمان]یه بار یه سنجاب رو با یه زخم روی شکمش آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This little chipmunk is hungry.
[ترجمه گوگل]این سنجاب کوچولو گرسنه است
[ترجمه ترگمان]این سنجاب کوچولو گرسنه - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Letter 9 I get out your photo with the chipmunk face and kiss it.
[ترجمه گوگل]نامه 9 من عکس شما را با صورت سنجاب بیرون می آورم و آن را می بوسم
[ترجمه ترگمان]نامه ۹ رو با اون صورت سنجاب بگیرم و بوس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He unrolled a color poster. On the right was a "before" picture—a blowup of a baseball card showing me as a young player, a large wad of chewing tobacco bulging chipmunk—fashion in my left cheek.
[ترجمه گوگل]او یک پوستر رنگی را باز کرد در سمت راست یک عکس "قبل" بود - یک کارت بیسبال که من را به عنوان یک بازیکن جوان نشان می دهد، یک دسته بزرگ از توتون جویدنی برآمده سنجاب - مد در گونه چپ من بود
[ترجمه ترگمان]پوستر رنگی را باز کرد در سمت راست، عکسی از یک کارت بیس بال از یک کارت بیسبال نشان می داد که به من نشان می داد یک بازیکن جوان، یک تکه بزرگ تنباکو که به شکل یک موش صحرایی در حال جویدن روی گونه چپم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موش خرمای زمینی (اسم)
chipmunk

انگلیسی به انگلیسی

• north american squirrel
a chipmunk is a small animal which looks rather like a squirrel but which has a striped back.

پیشنهاد کاربران

chipmunk ( n ) ( tʃɪpmʌŋk ) =a small N. American animal of the squirrel family, with light and dark marks on its back
chipmunk
نوعی از سنجاب ها است. موش خرما نوعی از راسوها هست. نمیشه به چیپ مانک گفت موش خرما.
سنجاب راه راه
سنجاب

بپرس