collide with

جمله های نمونه

1. It was predicted that a comet would collide with one of the planets.
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شد که یک دنباله دار با یکی از سیارات برخورد کند
[ترجمه ترگمان]پیش بینی شده بود که ستاره دنباله دار با یکی از سیارات برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Business realities will almost certainly collide with such sentiments.
[ترجمه گوگل]واقعیت های تجاری تقریباً به طور قطع با چنین احساساتی برخورد خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]واقعیت های تجاری قطعا با چنین احساساتی برخورد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blunt changed course just enough to collide with Peacock head-on.
[ترجمه گوگل]بلانت مسیر را به اندازه ای تغییر داد که با طاووس برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]بلانت به اندازه کافی تغییر کرده است که با سر طاووس به هم برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are times when our daily orbits collide with those of other creatures.
[ترجمه گوگل]مواقعی وجود دارد که مدارهای روزانه ما با سایر موجودات برخورد می کند
[ترجمه ترگمان]وقت هایی هست که مدارهای روزمره ما با دیگر موجودات برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The most likely fate is to collide with one of the terrestrial planets.
[ترجمه گوگل]محتمل ترین سرنوشت، برخورد با یکی از سیارات زمینی است
[ترجمه ترگمان]محتمل ترین سرنوشت، برخورد با یکی از سیاره های خاکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some playing positions are prone to collide with a Floyd's fine tuning system and this one seems to be especially sensitive.
[ترجمه گوگل]برخی از موقعیت های بازی مستعد برخورد با سیستم تنظیم دقیق فلوید هستند و به نظر می رسد که این یکی از حساسیت خاصی برخوردار باشد
[ترجمه ترگمان]برخی از موقعیت های بازی در معرض برخورد با سیستم تنظیم ظریف فلوید قرار دارند و به نظر می رسد این یکی بسیار حساس به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some of the electrons or ions then collide with the drops and stick to them.
[ترجمه گوگل]سپس برخی از الکترون ها یا یون ها با قطره ها برخورد می کنند و به آنها می چسبند
[ترجمه ترگمان]برخی از الکترون ها یا یون ها با قطرات برخورد می کنند و به آن ها می چسبند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At those high densities the atoms frequently collide with each other.
[ترجمه گوگل]در آن چگالی های بالا، اتم ها اغلب با یکدیگر برخورد می کنند
[ترجمه ترگمان]در آن چگالی های بالا، اتم ها به طور مرتب با یکدیگر برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is because they collide with the water molecules and are pushed this way and that.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که آنها با مولکول های آب برخورد می کنند و به این طرف و آن طرف رانده می شوند
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که آن ها با مولکول های آب برخورد می کنند و این راه را هل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the line collide with the surface in the space, the atmosphere was warm and cordial.
[ترجمه گوگل]هنگام برخورد خط با سطح در فضا، جو گرم و صمیمی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که این خط با سطح فضا برخورد کرد، فضا گرم و صمیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If multiple universes exist, they may collide with each other and leave behind signs in the cosmic microwave background radiation, researchers say.
[ترجمه گوگل]محققان می گویند اگر چند جهان وجود داشته باشند، ممکن است با یکدیگر برخورد کنند و نشانه هایی در تابش پس زمینه مایکروویو کیهانی به جا بگذارند
[ترجمه ترگمان]محققان می گویند که اگر چندین جهان وجود داشته باشد، ممکن است با هم برخورد کنند و پس از نشانه های تابش زمینه کیهانی در پشت نشانه های وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Abstract: Valve may collide with piston wnen diesel runs, so we calculate dimensional train.
[ترجمه گوگل]چکیده: سوپاپ ممکن است با پیستون‌های دیزل برخورد کند، بنابراین قطار ابعادی را محاسبه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]چکیده: شیر ممکن است با گازوییل wnen پیستون برخورد کند، بنابراین ما قطار بعدی را محاسبه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When the highly energized particles collide with atmospheric gases.
[ترجمه گوگل]زمانی که ذرات پرانرژی با گازهای اتمسفر برخورد می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی ذرات بسیار انرژی به گازهای جو برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Furthermore, these atoms would collide with a high-speed spaceship with incredible energy, a situation Edelstein equates with standing in front of a particle beam in the Large Hadron Collider.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این اتم ها با یک سفینه فضایی پرسرعت با انرژی باورنکردنی برخورد خواهند کرد، وضعیتی که ادلشتاین با ایستادن در مقابل پرتو ذرات در برخورد دهنده بزرگ هادرون برابری می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این اتم ها با یک سفینه فضایی با سرعت بالا برخورد می کنند که انرژی باور نکردنی دارد، وضعیتی که در مقابل یک پرتوی ذره در the Hadron بزرگ ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crash against, hit against (e.g., "she collided with the tree")

پیشنهاد کاربران

در تعارض قرار گرفتن با
در تصادم و تقابل بودن
crash
تصادف کردن
CRASH INTO
برخورد کردن

بپرس