commensalism


(زیست شناسی) هم سفرگی، هم پروردی

جمله های نمونه

1. The firm symbiosis and industrial commensalism, the simultaneous localization of organization, technology and institution, and cross-boundary and multilevel evolution are at least included.
[ترجمه گوگل]همزیستی شرکت و ترکیب گرایی صنعتی، بومی سازی همزمان سازمان، فناوری و نهاد، و تکامل فرامرزی و چند سطحی حداقل شامل می شود
[ترجمه ترگمان]هم زیستی صنعتی و commensalism صنعتی، مکان یابی همزمان سازمان، فن آوری و موسسه، و تکامل چند سطحی و چند سطحی حداقل شامل موارد زیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using the symbiosis theory in biology, we divide financing symbiosis relationships into two types, commensalism and mutualism, and analyze the formation mechanism of these relationships.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تئوری همزیستی در زیست شناسی، روابط همزیستی تامین مالی را به دو نوع commensalism و mutualism تقسیم می کنیم و مکانیسم شکل گیری این روابط را تحلیل می کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تیوری هم زیستی در زیست شناسی، ما تامین مالی روابط هم زیستی را به دو نوع تقسیم می کنیم، commensalism و mutualism را تجزیه و تحلیل می کنیم و مکانیزم تشکیل این روابط را تجزیه و تحلیل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some associations of species are almost a form of commensalism.
[ترجمه گوگل]برخی از تداعی‌های گونه‌ها تقریباً نوعی همسان‌گرایی هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از انجمن های گونه تقریبا یک شکل of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This nest is called the mixed nests is indeed heterogeneous commensalism.
[ترجمه گوگل]این لانه به نام آشیانه های مختلط در واقع ترکیب گرایی ناهمگن است
[ترجمه ترگمان]این آشیانه به نام لانه های مخلوط نامیده می شود و در واقع commensalism ناهمگون نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Otherwise, choosing market segmenting and niche so as to change the relationship from competition to commensalism and reciprocity between first-mover and second-mover should be a good choice.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، انتخاب بخش‌بندی بازار و جابه‌جایی به‌منظور تغییر رابطه از رقابت به ترکیب‌گرایی و متقابل بین حرکت اول و دوم باید انتخاب خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]در غیر اینصورت، انتخاب بخش بندی و niche بازار به گونه ای که رابطه بین رقابت به commensalism را تغییر داده و عمل متقابل بین محرک و محرک دوم باید انتخاب خوبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper made an conclusion from the relationship between them, the blog free spirit and commercialization can keep in a state of commensalism .
[ترجمه گوگل]این مقاله از رابطه بین آنها نتیجه گیری می کند که روح آزاد وبلاگ و تجاری سازی می تواند در حالت کامنسالیسم باقی بماند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نتیجه گیری از رابطه بین آن ها، روح آزاد وبلاگ و تجاری سازی می تواند در وضعیت of حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The symbiosis behavior mode of enterprise and farmer household include commensalism, dissymmetry mutualism and symmetry mutualism.
[ترجمه گوگل]حالت رفتار همزیستی بنگاه اقتصادی و خانوار کشاورز شامل ترکیب گرایی، متقارن بودن متقارن و متقارن گرایی است
[ترجمه ترگمان]شیوه رفتار هم زیستی کسب وکار و خانواده کشاورز شامل commensalism، dissymmetry - mutualism و mutualism تقارن می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main types of the coordination in the family business CAS mainly include the following: Commensalism, Amensalism, Mutualism, Competition, Predation, and Adaptation etc.
[ترجمه گوگل]انواع اصلی هماهنگی در CAS کسب و کار خانوادگی عمدتاً شامل موارد زیر است: Commensalism، Amensalism، Mutualism، Competition، Predation و Adaptation و غیره
[ترجمه ترگمان]انواع اصلی هماهنگی در کسب وکار خانوادگی که عمدتا شامل موارد زیر هستند عبارتند از: Commensalism، Amensalism، Mutualism، رقابت، Predation، و تطبیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] همزیستی همکاری اصطلاحی در جغرافیای شهری و عبارت از نوعی پیوستگی که میان واحدهای صنفی یک منطقه که عهده دار یک نوع کار هستند وجود داشته باشد .
[خاک شناسی] همسفرگی

پیشنهاد کاربران

همسفرگی ( Commensalism ) نوعی زندگی همزیستی که در آن یک همزیست سود می برد و طرف دیگر نه سود می برد و نه زیان می بیند
کمال گرایی
همسفرگی

بپرس