counterconditioning
روانشناسى : شرطى سازى تقابلى
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
counterconditioning ( روانشناسی )
واژه مصوب: دگر شرط شدگی
تعریف: روشی تجربی که در آن حیوانی که قبلاً به صورت خاصی نسبت به محرک شرطی شده است، به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد
واژه مصوب: دگر شرط شدگی
تعریف: روشی تجربی که در آن حیوانی که قبلاً به صورت خاصی نسبت به محرک شرطی شده است، به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد
شرطی سازی تقابلی