cropland

/ˈkrɑːˌplænd//ˈkrɑːˌplænd/

زمین کشاورزی، زمین فرآور، زمین زیرکشت، زمین زراعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: land used, or that can be used, for growing crops.

- The country is dry and has little cropland.
[ترجمه گوگل] این کشور خشک است و زمین های زراعی کمی دارد
[ترجمه ترگمان] این کشور خشک است و زمین های زراعی کوچک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The tidal wave inundated vast areas of cropland.
[ترجمه گوگل]موج جزر و مد مناطق وسیعی از زمین های زراعی را زیر آب گرفت
[ترجمه ترگمان]موج جذر و مد مناطق وسیعی از زمین های زراعی را زیر آب برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The former cropland has been turned into housing developments and shopping malls.
[ترجمه گوگل]زمین زراعی سابق به توسعه مسکن و مراکز خرید تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]زمین های زراعی سابق به توسعه مسکن و مراکز خرید تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Since elk can also wreak havoc in cropland and forestry plantations, a record 70,000 animals are being culled this hunting season.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که گوزن می تواند در مزارع و مزارع جنگلی نیز ویران کند، رکورد 70000 حیوان در این فصل شکار معدوم می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گوزن شمالی نیز می تواند زمین های زراعی و جنگلداری را تخریب کند، رکورد ۷۰ هزار حیوان در این فصل شکار در حال جمع آوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The road cut through a vast cropland, with waist-high corn and sorghum nearby and waves of golden millet in the distance.
[ترجمه گوگل]جاده از میان زمین زراعی وسیعی می‌گذرد، با ذرت و سورگوم در نزدیکی کمر و امواج ارزن طلایی در دوردست
[ترجمه ترگمان]جاده از میان زمین های زراعی وسیعی عبور می کرد، با ذرت، ذرت و شیره نیشکر در همان نزدیکی کاشته شد و در فاصله ای دور دست از ارزن و ارزن پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smallholders who were producing little from the infertile cropland of the sandy Northwest region began to plant drought-resistant poplars and willows to provide shelter and shade from sandstorms.
[ترجمه گوگل]خرده‌مالک‌هایی که از زمین‌های زراعی نابارور منطقه شنی شمال غربی محصول کمی داشتند، شروع به کاشت صنوبرها و بیدهای مقاوم به خشکی کردند تا از طوفان‌های شن سرپناه و سایه ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]smallholders که کمی از زمین های زراعی infertile در منطقه شمال غربی تولید می کردند شروع به کاشت درختان تبریزی و درختان بید مقاوم در برابر خشکسالی کردند تا پناه گاه و سایه را از sandstorms تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Made car of cell of abundant cropland fuel achieves commercialization 200
[ترجمه گوگل]خودروی ساخته شده از سلول سوخت فراوان زمین های زراعی به تجاری سازی 200 دست یافت
[ترجمه ترگمان]تولید خودروی سرشار از سوخت زراعی، به تجاری سازی ۲۰۰ تن دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The matrix of abundant cropland group is prewar Feng Tian joint venture.
[ترجمه گوگل]ماتریس گروه زمین های زراعی فراوان، سرمایه گذاری مشترک فنگ تیان قبل از جنگ است
[ترجمه ترگمان]ماتریس گروه زراعی فراوان به سرمایه گذاری مشترک Feng Tian اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Especially the partial person cropland in them at duty, domesticity also appeared temporary difficulty.
[ترجمه گوگل]به خصوص زمین های زراعی فرد جزئی در آنها در وظیفه، اهلی بودن نیز به نظر می رسد مشکل موقت
[ترجمه ترگمان]به خصوص آن شخص جزئی که در خدمت آن ها بود، زندگی خانوادگی نیز به طور موقت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pulsed sprinkler can irrigate the cropland interruptedly and evenly, however, the price of it is so high that most farmers can't afford to buy it.
[ترجمه گوگل]آبپاش پالسی می تواند زمین های زراعی را به طور قطع و یکنواخت آبیاری کند، اما قیمت آن به قدری بالاست که اکثر کشاورزان توانایی خرید آن را ندارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، Pulsed آب پاش می تواند زمین های زراعی را آبیاری کند و به طور مساوی، قیمت آن آنقدر بالا است که بیشتر کشاورزان نمی توانند آن را بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are some essential differences between cropland and rangeland. Herdsman often finds the cost is higher to protect property rights of pasturing areas than that of farming areas.
[ترجمه گوگل]بین زمین زراعی و مرتع تفاوت های اساسی وجود دارد گله دار اغلب متوجه می شود که هزینه حفاظت از حقوق مالکیت مناطق مرتعی بیشتر از مناطق کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]تفاوت های اساسی بین زمین زراعی و مرتع وجود دارد herdsman اغلب دریافته است که هزینه حفاظت از حقوق مالکیت مناطق pasturing نسبت به مناطق کشاورزی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Responsibility cropland executes public bidding to contract.
[ترجمه گوگل]زمین زراعی مسئولیت مناقصه عمومی را برای قرارداد اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]مسیولیت زمین های زراعی پیشنهاد عمومی را برای عقد قرارداد اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sloping cropland distributes extensively in the TGRA with serious soil losses.
[ترجمه گوگل]زمین های زراعی شیب دار به طور گسترده در TGRA با تلفات جدی خاک توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]زمین های زراعی با شیب زیاد بطور گسترده در the با خسارت های جدی خاک توزیع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Too is cropland mole medicable complete?
[ترجمه گوگل]همچنین آیا خال زراعی قابل درمان است؟
[ترجمه ترگمان]اینم از \"cropland خبرچین\" که داره کامل میشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our city is restoring an important and scenic cultural relic, known as the Eight - trigram Cropland.
[ترجمه گوگل]شهر ما در حال بازسازی یک یادگار فرهنگی مهم و دیدنی است که به عنوان زمین زراعی هشت سه گانه شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]شهر ما در حال بازسازی یک یادگار فرهنگی مهم و خوش منظره است که به عنوان \"Eight -\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• land for planting crops

پیشنهاد کاربران

cropland ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: سطح زیر کشت
تعریف: زمینی که به کشت محصولات زراعی اختصاص دارد
کشتزار یا مزرعه، زمینی است شامل ساختارهایی گوناگون است که به کشاورزی، فرآوری و مدیریت خوراک سود می رساند و پایه ای ترین عنصر فرآوری و تولید می باشد. کشتزارها می توانند یک دارنده داشته باشند، یا خانواده
...
[مشاهده متن کامل]
و یا گروهی از مردم و یا آنکه بنگاه یا شرکتی بر آن نظارت داشته باشد. یک کشتزار می تواند اندازه های گوناگونی داشته باشد، از جزئی از یک هکتار تا هزاران هکتار گسترده باشد.

زمین زراعی

بپرس