custodian

/kʌˈstoʊdɪən//kʌˈstəʊdɪən/

معنی: نگهبان، متولی
معانی دیگر: سرپرست، متصدی، نگهدار، مسئول، سرایدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: custodianship (n.)
(1) تعریف: someone entrusted with the care or custody of something.
مترادف: conservator, super, warden
مشابه: caretaker, curator, guardian, keeper, protector, steward

(2) تعریف: someone who cleans, makes repairs, and does odd jobs at an institution or business; janitor.
مترادف: janitor
مشابه: caretaker, concierge, handyman, super, superintendent

جمله های نمونه

1. She sees herself as a custodian of the public's morals.
[ترجمه گوگل]او خود را حافظ اخلاق عمومی می داند
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان نگهبان اخلاق عمومی می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could become a legal custodian which again takes six months and might with certain local authorities offer more of a chance.
[ترجمه گوگل]من می‌توانم یک سرپرست قانونی شوم که دوباره شش ماه طول می‌کشد و ممکن است با برخی مقامات محلی فرصت بیشتری به من بدهد
[ترجمه ترگمان]من می توانم به یک نگهبان قانونی تبدیل شوم که شش ماه طول می کشد و ممکن است با برخی مقامات محلی خاص شانس بیشتری به شما بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It could be claimed that Lawson was the custodian of success, however risky his strategy appeared to be.
[ترجمه گوگل]می توان ادعا کرد که لاوسون حافظ موفقیت بود، هر چند استراتژی او مخاطره آمیز به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]می توان ادعا کرد که لا سن متصدی موفقیت بوده است، هر چند که استراتژی او خطرناک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Townshend may not relish a role as elder custodian of the nation s youth, but it suits him.
[ترجمه گوگل]تاونشند ممکن است از ایفای نقش به عنوان نگهبان بزرگ جوانان کشور لذت نبرد، اما برای او مناسب است
[ترجمه ترگمان]تاونزند نمی تواند به عنوان نگهبان ارشد جوانان ملت نقشی داشته باشد، ولی برای او مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was custodian to more than $ 900 billion in assets before the Harris purchase.
[ترجمه گوگل]قبل از خرید هریس، بیش از 900 میلیارد دلار دارایی حافظ آن بود
[ترجمه ترگمان]این مبلغ برابر با بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار دارایی قبل از خرید هریس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The state was named custodian of Kimberly and her two brothers.
[ترجمه گوگل]این ایالت به عنوان حافظ کیمبرلی و دو برادرش معرفی شد
[ترجمه ترگمان]این ایالت به عنوان متولی کیمبرلی و دو برادرش نامگذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A school custodian hoisted the American flag every morning.
[ترجمه گوگل]یک متولی مدرسه هر روز صبح پرچم آمریکا را به اهتزاز در می آورد
[ترجمه ترگمان]نگهبان مدرسه هر روز پرچم آمریکا را برافراشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Custodian of Absentee Property did not choose to discuss politics.
[ترجمه گوگل]متولی اموال غایب بحث سیاسی را انتخاب نکرد
[ترجمه ترگمان]اداره املاک وارثان حق نداشت درباره سیاست بحث و گفتگو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Next Saturday, the Blues' custodian is back between the posts again, taking on all comers.
[ترجمه گوگل]شنبه آینده، حافظ آبی‌ها دوباره بین پست‌ها برگشته و تمام افراد حاضر در این بازی را درگیر می‌کند
[ترجمه ترگمان]شنبه آینده، نگهبان بلوز دوباره بین پست های بازرسی قرار می گیرد و همه مراجعین را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All the Official Custodian was doing was receiving the income and paying it over to the charities.
[ترجمه گوگل]تمام کاری که متولی رسمی انجام می داد دریافت درآمد و پرداخت آن به خیریه ها بود
[ترجمه ترگمان]همه the رسمی این کار را انجام می دادند و پول را به موسسات خیریه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A custodian or trustee is appointed to oversee the debtor's property to protect it from loss.
[ترجمه گوگل]یک قیم یا قیم برای نظارت بر اموال بدهکار تعیین می شود تا آن را از ضرر حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نگهبان یا متولی موظف به نظارت بر دارایی بدهکار برای محافظت از آن در برابر ضرر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our own custodian can handle the job.
[ترجمه گوگل]متولی خود ما می تواند کار را انجام دهد
[ترجمه ترگمان] نگهبان ما میتونه از پس این کار بر بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each investor can designate one custodian only.
[ترجمه گوگل]هر سرمایه گذار فقط می تواند یک متولی تعیین کند
[ترجمه ترگمان]هر سرمایه گذار می تواند تنها یک نگهبان را تنها بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. NEBO, Custodian of the Gods, Remember!
[ترجمه گوگل]NEBO، نگهبان خدایان، به یاد داشته باشید!
[ترجمه ترگمان]! NEBO، custodian خدایان، یادت باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Article A custodian should strictly separate its own assets from those under its custody.
[ترجمه گوگل]ماده یک حافظ باید دارایی های خود را به شدت از دارایی های تحت قیمومیت خود جدا کند
[ترجمه ترگمان]ماده یک نگهبان باید به شدت دارایی های خود را از افراد تحت بازداشت خود جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

متولی (اسم)
proctor, custodian, trustee

تخصصی

[کامپیوتر] فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسکها ؛ حلقه های نوار ؛ بسته های دیسک و ... می باشد.
[حقوق] متولی، امین، متصدی

انگلیسی به انگلیسی

• supervisor; warden; guard; janitor, caretaker
the custodian of a collection, art gallery, or museum is the person in charge of it.

پیشنهاد کاربران

۱. سرپرست ۲. مسئول. متصدی ۳. قیم ۴. متولی ۵. سرایدار. نگهبان
متولی
در فوتبال معنی مجازی برای اشاره به "دروازه بان"
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
متولی
یک متولی مسئول نگهداری ایمن دارایی برای یک موسسه یا فرد برای اهداف مختلف است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : custody / custodian
✅️ صفت ( adjective ) : custodial
✅ قید ( adverb ) : _
a person or organization responsible for keeping records or accounts
سرایدار
[سرمایه گذاری]
نهاد نگهبان
نگهداری اصل بهابرگ، پرداخت سود تقسیمی و تضمین معافیت های مالیاتی در ازای درصدی برعهده نهادنگهبان است.
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

متصدی ، متولی
سرپرست، مسئول
دروازه بان
نظافتچی. فراش مدرسه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس