disarticulate

/dɪsɑːrˈtɪkjəleɪt//ˈdɪsɑːˈtɪkjʊleɪt/

معنی: از هم جدا کردن، از هم جدا شدن، بند از بند جدا کردن
معانی دیگر: (بند به بند یا مفصل به مفصل) از هم باز کردن، وابندیدن، منفصل کردن، (ازهم) جدا کردن، بند از بند چیزی جدا کردن، منفصل شدن

مترادف ها

از هم جدا کردن (فعل)
scatter, split, wedge, disarticulate

از هم جدا شدن (فعل)
divaricate, disarticulate

بند از بند جدا کردن (فعل)
disarticulate

انگلیسی به انگلیسی

• separate; cut off

پیشنهاد کاربران

بپرس