daytime

/ˈdeɪˌtaɪm//ˈdeɪtaɪm/

معنی: روز، هنگام روز، مدت روز
معانی دیگر: روز (زمان میان سپیده دم و غروب آفتاب)، روز هنگام (در مقابل شب هنگام: night-time)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the time between dawn and evening.
مشابه: light

جمله های نمونه

1. he kennels his dog during daytime
او روزها سگش را در لانه نگه می دارد.

2. he works nights and sleeps during daytime
شب ها کار می کند و در طول روز می خوابد.

3. some forests are dark even in the daytime
برخی جنگل ها حتی در روز هم تاریک اند.

4. I can't sleep in the daytime.
[ترجمه گوگل]در طول روز نمی توانم بخوابم
[ترجمه ترگمان]روزها نمی توانم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We left in the daytime so as not to arouse suspicion.
[ترجمه گوگل]برای اینکه شبهه ایجاد نکنیم در روز رفتیم
[ترجمه ترگمان] روز رو جا گذاشتیم تا مشکوک نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some animals are inactive during the daytime.
[ترجمه گوگل]برخی از حیوانات در طول روز غیر فعال هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از حیوانات در طول روز غیرفعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the daytime he stayed up in his room, sleeping, or listening to music.
[ترجمه گوگل]روزها در اتاقش بیدار می ماند، می خوابید یا به موسیقی گوش می داد
[ترجمه ترگمان]روزها در اتاق خود می ماند و می خوابید، یا به موسیقی گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is daytime television at its most anodyne.
[ترجمه گوگل]این تلویزیون در روز در آنودین ترین حالت خود است
[ترجمه ترگمان]این، تلویزیون روز در most است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You hardly ever see owls in the daytime.
[ترجمه گوگل]به ندرت در طول روز جغدها را می بینید
[ترجمه ترگمان]تو روز که دی گه هیچ وقت جغد ندیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Daytime temperatures never fell below 80?F.
[ترجمه گوگل]دمای روز هرگز به زیر 80 درجه فارنهایت نمی رسید
[ترجمه ترگمان]در این روزها دمای روزانه زیر ۸۰ درجه کاهش پیدا نکرده است؟ اف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please give a daytime telephone number.
[ترجمه گوگل]لطفا شماره تلفن روزانه بدهید
[ترجمه ترگمان]لطفا شماره تلفنی روز را بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your body temperature is higher in the daytime than at night.
[ترجمه گوگل]دمای بدن شما در روز بیشتر از شب است
[ترجمه ترگمان]دمای بدن در طول روز بیشتر از شب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bats sleep in the daytime and come out to hunt for food at night.
[ترجمه گوگل]خفاش ها در روز می خوابند و شب ها برای شکار غذا بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]خفاش ها در طول روز می خوابند و برای یافتن غذا در شب بیرون می ایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new daytime soap opera has yet to show signs that it's clicking with the television audience.
[ترجمه گوگل]سریال جدید در طول روز هنوز علائمی نشان نداده است که مخاطبان تلویزیونی را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه ترگمان]اپرا صابون روز جدید هنوز علائمی را نشان می دهد که بر روی مخاطبان تلویزیونی کلیک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Daytime television tended to remind her too forcefully of her own situation.
[ترجمه گوگل]تلویزیون در طول روز تمایل داشت موقعیت خودش را به شدت به او یادآوری کند
[ترجمه ترگمان]تلویزیون، که روزها بود، بیشتر به او یادآوری می کرد که وضعیت خودش را به شدت تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The park is open during daytime throughout the summer.
[ترجمه گوگل]این پارک در طول روز در طول تابستان باز است
[ترجمه ترگمان]این پارک در طول روز در سرتاسر تابستان باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روز (اسم)
day, daytime

هنگام روز (اسم)
daytime

مدت روز (اسم)
daytime

انگلیسی به انگلیسی

• hours of the day, time between sunrise and sunset
daytime is the part of a day when it is light.

پیشنهاد کاربران

هنگام روز
مدت روز
روز
And etc
طول روز ( از طلوع تا غروب ) ، یا به عبارتی همون اصطلاح روز خودمون که به معنای زمانی از شبانه روزه که هوا روشنه
مغرب ( زمانی که نه کامل شبه و نه کامل روز )
در طولروز
وقت روز مدت زمان روز

بپرس