debarkation

/ˌdiːbɑːrˈkeɪʃn̩//ˌdiːbɑːˈkeɪʃn̩/

معنی: کندن پوست درخت
معانی دیگر: کندن پوست درخت

جمله های نمونه

1. Tonight, let us welcome the debarkation of 2009 with body and soul.
[ترجمه گوگل]بیایید امشب با جسم و جان به استقبال برکناری سال 2009 برویم
[ترجمه ترگمان]امشب، اجازه دهید از the سال ۲۰۰۹ با جسم و روح استقبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Heaven the tea city as if aircraft carrier debarkation Shanghai pool.
[ترجمه گوگل]بهشت شهرستان چای به عنوان اگر ناو هواپیمابر debarkation استخر شانگهای
[ترجمه ترگمان]بهشت شهر، شهری است که گویی ناو هواپیمابر در حال حمل و نقل در استخر شانگهای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That system carried out the customer debarkation and a verifications, products discrepancy warehouse management, the search of the product etc.
[ترجمه گوگل]آن سیستم برداشت مشتری و تأیید، مدیریت انبار مغایرت محصولات، جستجوی محصول و غیره را انجام داد
[ترجمه ترگمان]این سیستم debarkation مشتری و چندین مرحله صحه گذاری، محصولات تفاوت در انبار، جستجوی محصول و غیره را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whether the typhoon in country coastal area debarkation?
[ترجمه گوگل]آیا طوفان در منطقه ساحلی کشور تخلیه؟
[ترجمه ترگمان]این که آیا the در مناطق ساحلی کشور debarkation است یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Very sorry, you still have no debarkation!
[ترجمه گوگل]خیلی متاسفم، شما هنوز هیچ تخلیه ای ندارید!
[ترجمه ترگمان]! خیلی متاسفم، تو هنوز هیچ debarkation نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Customer the order system supports the general customer debarkation, the customer can choose the oneself product of demand, and can carry on the network bargain.
[ترجمه گوگل]مشتری سیستم سفارش از بازپرداخت کلی مشتری پشتیبانی می کند، مشتری می تواند محصول مورد نیاز خود را انتخاب کند و می تواند معامله شبکه را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]مشتری سیستم سفارش از مشتریان عمومی مشتری پشتیبانی می کند، مشتری می تواند محصول مورد نیاز خود را انتخاب کند و می تواند معامله شبکه را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Note: The identical account number multi - role debarkation only provides one silver piece.
[ترجمه گوگل]توجه: شماره حساب یکسان حذف چند نقشی فقط یک قطعه نقره را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]توجه: تعداد یک سان شماره حساب multi تنها یک قطعه نقره را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. NET carry out registration and debarkation of customer, spreading on the manuscript with search, on-line browse and carry out many functions that the classes review a draft.
[ترجمه گوگل]NET ثبت نام و حذف مشتری را انجام می دهد، نسخه خطی را با جستجو پخش می کند، به صورت آنلاین مرور می کند و بسیاری از عملکردها را انجام می دهد که کلاس ها یک پیش نویس را بررسی می کنند
[ترجمه ترگمان]دات کام ثبت نام و debarkation مشتری را انجام می دهد و با جستجو بر روی دست نوشته با جستجو، مرور روی خط و انجام وظایف بسیاری که کلاس ها یک پیش نویس را مورد بررسی قرار می دهند، پخش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fundamentally speaking, these Moon debarkation duty stems from the national dignity question.
[ترجمه گوگل]اساساً، این وظیفه تخلیه ماه از مسئله عزت ملی ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]اساسا صحبت کردن، این وظیفه debarkation ناشی از سوال شان و منزلت ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dependence on air and sea ports of debarkation would be reduced.
[ترجمه گوگل]وابستگی به بنادر هوایی و دریایی کاهش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]وابستگی به بنادر هوایی و دریایی of کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All operations and the debarkation information should have the record, and may carries on the inquiry according to the labor number or the password.
[ترجمه گوگل]تمام عملیات و اطلاعات تخلیه باید دارای سابقه باشد و ممکن است استعلام را طبق شماره کار یا رمز عبور انجام دهد
[ترجمه ترگمان]تمام عملیات ها و اطلاعات debarkation باید دارای سابقه بوده و طبق شماره کار یا رمز عبور انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This system user must first carry on debarkation, then usesthesystemtocarry onthecommunicationagain.
[ترجمه گوگل]این کاربر سیستم ابتدا باید بارکشی را ادامه دهد، سپس از سیستم برای انتقال مجدد ارتباطات استفاده کند
[ترجمه ترگمان]این کاربر سیستم باید ابتدا on و سپس usesthesystemtocarry onthecommunicationagain را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. NET technical realization user's registration and debarkation, manuscript uploading and inquiry, online browsing and realization multistage edit function.
[ترجمه گوگل]NET تحقق فنی کاربر ثبت نام و حذف، آپلود دست نوشته و استعلام، مرور آنلاین و اجرای عملکرد ویرایش چند مرحله ای
[ترجمه ترگمان]ثبت فنی و ثبت تکنیکی کاربر و debarkation، آپلود کردن نسخه های خطی و پرسشگری، مرور آنلاین و دریافت وظیفه ویرایش چند مرحله ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At this time, horizontal Anne's fort of summit of mound has already rotated a instruction, the facing British army's debarkation tall ship shoots.
[ترجمه گوگل]در این زمان، قلعه افقی آن از قله تپه قبلاً دستورالعملی را به چرخش درآورده است، که در مقابل کشتی بلند ارتش بریتانیا تیراندازی می کند
[ترجمه ترگمان]در این زمان، دژ افقی آن (ان)در قله تپه، یک دستورالعمل، که با یک کشتی بلند debarkation ارتش انگلیس رو به رو است، را به حرکت در آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کندن پوست درخت (اسم)
debarkation

انگلیسی به انگلیسی

• disembarkation, going ashore, leaving a plane; landing

پیشنهاد کاربران

بپرس