defects

جمله های نمونه

1. birth defects
عیوب مادرزادی،کاستی های مادرزادی

2. they tried to varnish their daughter's defects
آنان کوشیدند که عیوب دخترشان را بپوشانند.

پیشنهاد کاربران

نواقص، عیوب، خطاها، اشتباهات
عیوب ، نقص
خطا عیوب اشتباه نقص
عیوب

بپرس