die away


(در مورد صدا و شهرت و غیره) کم کم از بین رفتن یا ضعیف شدن، محو شدن، چشمان خماریابیحال

جمله های نمونه

1. The sound of the music died away.
[ترجمه گوگل]صدای موسیقی خاموش شد
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tonight has any showers dying away to leave a dry evening with some clear periods.
[ترجمه گوگل]امشب هر رگباری از بین می‌رود تا یک عصر خشک با دوره‌های صاف باقی بماند
[ترجمه ترگمان]امشب، بارانی دارد که برای گذراندن یک شب خشک با بعضی اوقات شفاف از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sound of the car engine died away.
[ترجمه گوگل]صدای موتور ماشین خاموش شد
[ترجمه ترگمان]صدای موتور اتومبیل خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rosy colour of her cheeks has died away.
[ترجمه گوگل]رنگ گلگون گونه هایش از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]رنگ سرخ گونه هایش از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her footsteps died away as she walked down the path.
[ترجمه گوگل]قدم های او در حالی که در مسیر راه می رفت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی داشت از مسیر پایین می رفت، صدای قدم هایش خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The noize of the motorcar died away.
[ترجمه گوگل]صدای موتور خاموش شد
[ترجمه ترگمان]صدای موتور ماشین خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rain will largely die away overnight.
[ترجمه گوگل]باران تا حد زیادی یک شبه از بین می رود
[ترجمه ترگمان]باران تا حد زیادی در عرض یک شب از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She died away at the sight.
[ترجمه گوگل]او با دیدن آن مرد
[ترجمه ترگمان]او در جلو چشم مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her voice died away as she saw the look on David's face.
[ترجمه گوگل]صدایش با دیدن چهره دیوید خاموش شد
[ترجمه ترگمان]صدایش همان طور که چهره دیوید را می دید، خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sound of his footsteps gradually died away.
[ترجمه گوگل]صدای قدم هایش کم کم خاموش شد
[ترجمه ترگمان]صدای گام های او به تدریج خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His voice died away in a whisper.
[ترجمه گوگل]صدایش در زمزمه خاموش شد
[ترجمه ترگمان]صدایش به نجوایی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The arch died away against the towers.
[ترجمه گوگل]طاق در برابر برج ها از بین رفت
[ترجمه ترگمان]طاق در برابر برج ها فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her laughter died away when she saw how angry he was.
[ترجمه گوگل]خنده اش از بین رفت وقتی دید که او چقدر عصبانی است
[ترجمه ترگمان]وقتی فهمید که چقدر عصبانی است، خنده اش از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She could have died away with embarrassment.
[ترجمه گوگل]او می توانست با خجالت بمیرد
[ترجمه ترگمان] ممکنه با خجالت مرده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fade, disappear, dwindle, decline

پیشنهاد کاربران

کم کم ضعیف شدن صدا
کم کم محو شدن
Stop slowly
Disappear
Vanish
منقرض شدن
Everyone knew that the mammoth had all died away
https://americanfolklore. net/folklore/2010/07/attack_of_the_mammoth. html
به تدریج ضعیف تر شدن مثلا صدا یا نور یا باد. . . . . . . به صورتی که در نهایت انرا نمی شنویم یا نمی بینیم یا حس نمی کنیم

بپرس