disingenuous

/ˌdɪˌsɪnˈdʒenjuːəs//ˌdɪsɪnˈdʒenjʊəs/

معنی: دو رو، بدون صراحت لهجه، بدون صمیمیت
معانی دیگر: غیرصادقانه، غیرصمیمانه، پرشیله پیله، ریاکارانه

جمله های نمونه

1. It would be disingenuous to claim that this is great art.
[ترجمه گوگل]ادعای این که این هنر بزرگی است، ناصادقانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر ادعا کنید که این یک هنر عالی است، ریاکارانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It would be disingenuous to claim that we hadn't suspected them.
[ترجمه گوگل]ادعای اینکه ما به آنها مشکوک نبوده‌ایم، بی‌معنا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که من به آن ها مشکوک نشده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was disingenuous of her to claim she had no financial interest in the case.
[ترجمه گوگل]ادعای اینکه او هیچ منفعت مالی در این پرونده ندارد، از جانب او ناصادقانه بود
[ترجمه ترگمان]به این دلیل بود که او به هیچ وجه به این موضوع علاقه مند نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It would be disingenuous of me to claim I had never seen it.
[ترجمه گوگل]اگر ادعا کنم هرگز آن را ندیده ام، از نظر من ناصادقانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که من هرگز آن را ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is disingenuous of him to flatter me.
[ترجمه گوگل]تملق گفتن او از سوی او نابخردانه است
[ترجمه ترگمان]این چیزی نیست که او به من تملق بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would be disingenuous on our part to pretend ignorance of our book's impact, both in sales and controversy.
[ترجمه گوگل]تظاهر به ناآگاهی از تأثیر کتابمان، چه در فروش و چه در بحث و جدل، از سوی ما ناصادقانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این به نفع ما خواهد بود تا وانمود کنیم که از تاثیر book، هم در فروش و هم در بحث و مجادله، صرف نظر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But it was disingenuous of me.
[ترجمه گوگل]اما از نظر من نابخردانه بود
[ترجمه ترگمان]اما این به من ربطی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. U. S. officials are disingenuous when they say they are fighting drugs, not insurgents.
[ترجمه گوگل]مقامات ایالات متحده وقتی می گویند که با مواد مخدر مبارزه می کنند، نه با شورشیان، بی انصاف هستند
[ترجمه ترگمان]u S مقامات در زمان گفتن این که می گویند آن ها در حال مبارزه با مواد مخدر هستند و نه شورشیان، ریاکارانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yentob is being slightly disingenuous when demanding parental control.
[ترجمه گوگل]ینتوب در هنگام درخواست کنترل والدین کمی بی‌معنا است
[ترجمه ترگمان]زمانی که خواستار کنترل والدین هستید، Yentob کمی ریاکارانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is the kind of disingenuous hair-splitting that gives politics a bad name.
[ترجمه گوگل]این همان نوع مو شکافی است که نام بدی به سیاست می دهد
[ترجمه ترگمان]این نوعی شوخی ریاکارانه است که به سیاست یک نام بد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's disingenuous of politicians to blame journalists for leaks that appear in the press.
[ترجمه گوگل]این بی انصافی از سوی سیاستمداران است که روزنامه نگاران را به خاطر افشاگری هایی که در مطبوعات ظاهر می شود، مقصر بدانند
[ترجمه ترگمان]این موضوع از سیاست مداران است که روزنامه نگاران را برای leaks که در مطبوعات به چاپ می رسند سرزنش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nevertheless, it would be disingenuous to suggest that foraging is always straight - forward and easy.
[ترجمه گوگل]با این وجود، اگر پیشنهاد کنیم که جست‌وجوی غذا همیشه مستقیم و آسان است، بی‌معنی است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، پیشنهاد دادن این که گشتن به دنبال غذا همیشه مستقیم و آسان است، ریاکارانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The book is entertaining, meandering and at times disingenuous.
[ترجمه گوگل]کتاب سرگرم کننده، پرپیچ و خم و در مواقعی غیر صادقانه است
[ترجمه ترگمان]این کتاب سرگرم کننده، meandering و گاهی ریاکارانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More than that he seems disingenuous; in fact, his smile looks phony too.
[ترجمه گوگل]بیش از آن، او ناصادق به نظر می رسد در واقع لبخند او هم ساختگی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در واقع لبخندش ساختگی به نظر می رسد، در واقع لبخند او هم ساختگی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Your correspondent thinks both sides are disingenuous.
[ترجمه گوگل]خبرنگار شما فکر می‌کند که هر دو طرف بی‌راست هستند
[ترجمه ترگمان]correspondent فکر می کند که هر دو طرف disingenuous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو رو (صفت)
double-faced, hypocritical, disingenuous, insincere, reversible, januslike, janus-faced, two-faced

بدون صراحت لهجه (صفت)
disingenuous

بدون صمیمیت (صفت)
disingenuous

انگلیسی به انگلیسی

• insincere, not truthful, false, hypocritical
if you describe someone as disingenuous, you mean that you think they are slightly dishonest and insincere.

پیشنهاد کاربران

disingenuous: ریاکارانه، فریبکارانه
Keeping the details of the tax changes vague is disingenuous.
ریاکار
دورو
بی انصافی، از روی بی انصافی، نامنصفانه

تزویرانه، متزورانه

بپرس