downsize

/ˈdaʊnˌsaɪz//ˈdaʊnsaɪz/

چیزی (مثل اتومبیل) را به همان صورت در مقیاس کوچکتری تولید کردن

انگلیسی به انگلیسی

• reduce the size of, make smaller; manufacture smaller amounts
of a smaller version or size

پیشنهاد کاربران

Move to a smaller place of residence.
Ex: I’m downsize from a large five - bedroom house to a tow - bedroom flat
اخراج کردن
تعدیل نیرو کردن
کوچک کردن یک کمپانی یا . . . از نظر مقیاس و سایز
کاهش اندازه
ریزش نیروی کار
تعدیل نیرو
هزینه معیار در عدد کوچکتر از یک ضرب شود.
کوجک سازی
با توجه به دیکشنری لانگمن کاهش نیروی کار منطقی تره.

تعدیل نیروی کار

بپرس