downsize
/ˈdaʊnˌsaɪz//ˈdaʊnsaɪz/
چیزی (مثل اتومبیل) را به همان صورت در مقیاس کوچکتری تولید کردن
انگلیسی به انگلیسی
of a smaller version or size
پیشنهاد کاربران
اخراج کردن
تعدیل نیرو کردن
کوچک کردن یک کمپانی یا . . . از نظر مقیاس و سایز
کوچک کردن یک کمپانی یا . . . از نظر مقیاس و سایز
کاهش اندازه
ریزش نیروی کار
تعدیل نیرو
هزینه معیار در عدد کوچکتر از یک ضرب شود.
کوجک سازی
با توجه به دیکشنری لانگمن کاهش نیروی کار منطقی تره.
تعدیل نیروی کار