dreams

جمله های نمونه

1. dreams were the basis on which he constructed his life
خواب و خیال شالوده ای بود که زندگی خود را بر آن بناکرد.

2. his dreams turned into ashes
آرزوهای او تبدیل به خاکستر شد.

3. our dreams of peace were smashed for ever
خواب و خیال های ما در مورد صلح برای همیشه تباه شد.

4. the camel dreams of cotton seeds. . .
شتر در خواب بیند پنبه دانه . . .

5. the land of dreams
دنیای خواب و خیال

6. to actualize one's dreams
به خواب و خیال های خود جامه ی عمل پوشاندن

7. beyond one's wildest dreams
خیلی بهتر از انتظار،(به طور غیرمترقبه) عالی

8. beyond one's wildest dreams
بالاتر از حد انتظار،آنچه که شخص خوابش را هم نمی دیده

9. a wife of my dreams
همسر رویایی من

10. her death shattered his romantic dreams
مرگ او خواب و خیال های عاشقانه اش را از هم پاشید.

11. person (or thing) of your dreams
شخص (یا چیز) رویایی

12. he lives in a world of dreams
او در عالم خواب و خیال زندگی می کند.

13. his imaginary enemies appeared in his dreams
دشمنان خیالی او به خوابش می آمدند.

14. finally, he married the girl of his dreams
بالاخره با دختر رویائی خود ازدواج کرد.

15. o, refreshing breeze, the harbinger of my dreams
ای نسیم جانبخش پیک آرزوهای من

پیشنهاد کاربران

رویاها
امیدها
ارزوها
خیالات
خواب ها
آرزوها، خیالات، خواب ها، امیدها، آرمان ها
رویا ها

بپرس