dripping

/ˈdrɪpɪŋ//ˈdrɪpɪŋ/

بسیار خیس، چکان، (معمولا جمع - هر چیزی که می چکد به ویژه چربی که از گوشت کبابی می چکد) اشک کباب، چکانه، چربی، چکه کردن، قطره قطره فرود آمدن، چکیده گوشت، اشک کباب، جزغال، صدای چکیدن

جمله های نمونه

1. dripping wet
خیس خیس

2. be dripping with (something)
(از چیزی کاملا) خیس بودن

3. i was dripping with sweat
خیس عرق بودم،عرق از من می چکید.

4. water is dripping from the faucet
آب از شیر می چکد (شیر آب چکه می کند).

5. her hair was dripping water
آب از گیسوانش می چکید.

6. the ceiling is dripping
سقف آب می دهد (چکه می کند).

7. the runners were dripping with sweat
عرق از بدن دوندگان جاری بود.

8. the toast was dripping with butter
از نان برشته کره می چکید.

9. we ate in a swelter sweat dripping from our shirts
ما در گرمای سوزان غذا خوردیم و عرق از پیراهن هایمان می چکید.

10. Rain was dripping from the trees.
[ترجمه گوگل]باران از درختان می چکید
[ترجمه ترگمان]باران از درخت ها می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Water was dripping down the walls.
[ترجمه گوگل]آب از دیوارها می چکید
[ترجمه ترگمان]آب از دیوارها می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rain was dripping off the roof.
[ترجمه گوگل]باران از پشت بام می چکید
[ترجمه ترگمان]باران از سقف می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She came to the party dripping with gold .
[ترجمه گوگل]او در حالی که از طلا می چکید به مهمانی آمد
[ترجمه ترگمان]به مهمانی که از طلا چکه می کرد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My hair was dripping and my shoes squelched as I walked.
[ترجمه گوگل]موهام چکه می کرد و کفش هایم در حالی که راه می رفتم فشرده می شد
[ترجمه ترگمان]همچنان که راه می رفتم، موهایم چکه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Constant dripping wears away the stone.
[ترجمه گوگل]چکیدن مداوم سنگ را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]چکه چکه چکه چکه چکه چکه سنگ را از روی سنگ برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Amid the trees the sea mist was dripping.
[ترجمه گوگل]در میان درختان غبار دریا می چکید
[ترجمه ترگمان]در میان درختان، مه دریا چکه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نفت] چکیدن

انگلیسی به انگلیسی

• falling in drops; fat and juices which drip from meat during cooking
falling in drops, wet, sopping
someone or something that is dripping wet is very wet.
dripping is the fat which comes out of meat when it is fried or roasted. it can also be used for frying food in.
see also drip.

پیشنهاد کاربران

Constant dripping wear away the stone
اصطلاحا یعنی:
اگر خواهی شوی خوشنویس
بنویس و بنویس وبنویس
A dripping black mark on her face
خال سیاه روی صورتش
خیس. خیلی خیس. مثلا کسی که چند ساعت زیر باران مانده.
dripping ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: اشک کباب
تعریف: چربی فراوری نشده ای که در هنگام طبخ غذا از بافت های پرچربی یا استخوان های گوسفند یا گاو و نیز در هنگام کباب کردن از گوشت خارج میشود
چک چک کردن
چکه کردن
اشک کباب
صائب تبریزی چنین سروده:
اظهار عجز پیش ستم پیشگان خطاست
اشک کباب موجب طغیان آتش است

بپرس