drop behind

/ˈdrɑːpbəˈhaɪnd//drɒpbɪˈhaɪnd/

معنی: عقب افتادن از، عقب ماندن
معانی دیگر: عقب افتادن، پشت سر گذاشته شدن

جمله های نمونه

1. As the pace quickened, Pepe began to drop behind.
[ترجمه گوگل]با افزایش سرعت، پپه شروع به عقب افتادن کرد
[ترجمه ترگمان]دون پپه همچنان که سرعت قدم هایش را تند می کرد از پشت سر پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sun dropped behind the hilltop.
[ترجمه گوگل]خورشید پشت تپه فرود آمد
[ترجمه ترگمان]خورشید در پس تپه سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Paratroopers were dropped behind enemy lines to capture key points on the roads into the city.
[ترجمه گوگل]چتربازان برای تصرف نقاط کلیدی در جاده های داخل شهر در پشت خطوط دشمن رها شدند
[ترجمه ترگمان]Paratroopers پشت خطوط دشمن رها شدند تا نکات کلیدی را در جاده ها به داخل شهر ثبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our team dropped behind in the league matches when a third of the players went on holiday.
[ترجمه گوگل]تیم ما در مسابقات لیگ عقب افتاد که یک سوم بازیکنان به تعطیلات رفتند
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک سوم بازیکنان به تعطیلات رفتند، تیم ما در مسابقات لیگ بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We cannot afford to drop behind our competitors.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم از رقبای خود عقب بمانیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم پشت رقبای خود سقوط کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since her payment of rent dropped behind,the landlord asked her to leave.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پرداخت اجاره بهای او کاهش یافت، صاحبخانه از او خواست که آنجا را ترک کند
[ترجمه ترگمان]کاروانسرا دار پس از پرداخت اجاره خانه از او خواست که از خانه خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ellen dropped behind to tie her shoelace.
[ترجمه گوگل]الن عقب افتاد تا بند کفشش را ببندد
[ترجمه ترگمان]الن بند کفشش را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She dropped behind the other students.
[ترجمه گوگل]او پشت سر دانش آموزان دیگر رها شد
[ترجمه ترگمان]او از پشت سر سایر دانش اموزان بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He dropped behind the other runners.
[ترجمه گوگل]او از دوندگان دیگر عقب افتاد
[ترجمه ترگمان]او یکی دیگر از the را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He dropped behind to walk with Sam.
[ترجمه گوگل]او عقب افتاد تا با سام راه برود
[ترجمه ترگمان]او خودش را رها کرد تا با سام قدم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She dropped behind in her work.
[ترجمه گوگل]از کارش عقب افتاد
[ترجمه ترگمان] اون پشت سر کارش ول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She stopped going to classes and dropped behind in her schoolwork.
[ترجمه گوگل]او از رفتن به کلاس منصرف شد و از تکالیف مدرسه عقب ماند
[ترجمه ترگمان]او به کلاس ها رفت و درس مدرسه را پشت سر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Britain is increasingly dropping behind her competitors in this field.
[ترجمه گوگل]بریتانیا به طور فزاینده ای از رقبای خود در این زمینه عقب می افتد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به طور فزاینده ای پشت رقبای خود در این زمینه در حال سقوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those who joined knew full well that they were liable to be dropped behind enemy lines.
[ترجمه گوگل]کسانی که به آن پیوستند به خوبی می دانستند که ممکن است پشت خطوط دشمن رها شوند
[ترجمه ترگمان]کسانی که به آن ها پیوستند بسیار خوب می دانستند که ممکن است پشت خط دشمن فرود آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our car dropped behind.
[ترجمه گوگل]ماشین ما عقب افتاد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ما از جا کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقب افتادن از (فعل)
drop behind

عقب ماندن (فعل)
lag, drop behind

انگلیسی به انگلیسی

• fall behind, be unable to keep pace with

پیشنهاد کاربران

بپرس