delaying

جمله های نمونه

1. delaying tactics
(برای مدتی) توقف کردن،پلکیدن،گهماره رفتن،پرسه زدن،تمهیدهای وقفه آفرین،توسل به حیله برای ایجاد تاخیر

2. Deliberating is not delaying.
[ترجمه گوگل]مشورت کردن، تأخیر نیست
[ترجمه ترگمان]deliberating به تاخیر نمی افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The spokeswoman said that Nimby attitudes were delaying development of the site.
[ترجمه علی معربی] سخنگو می فرماید نگرش نمبی باعث عقب افتادن توسعه و پیشرفت سایت شده
|
[ترجمه گوگل]این سخنگو گفت که نگرش های Nimby توسعه سایت را به تاخیر می اندازد
[ترجمه ترگمان]سخنگوی زن گفت که نگرش های Nimby توسعه این سایت را به تاخیر انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Republicans accuse Democrats of using delaying tactics to prevent a final vote on the bill.
[ترجمه گوگل]جمهوری‌خواهان دموکرات‌ها را متهم می‌کنند که از تاکتیک‌های تاخیری برای جلوگیری از رای‌گیری نهایی در مورد این لایحه استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان، دموکرات ها را به استفاده از تاکتیک به تاخیر انداختن رای برای جلوگیری از رای گیری نهایی در این لایحه متهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government is accused of using delaying tactics .
[ترجمه گوگل]دولت متهم به استفاده از تاکتیک های تاخیری است
[ترجمه ترگمان]دولت متهم به استفاده از تاکتیک تاخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If that means delaying the trip, so be it.
[ترجمه گوگل]اگر این به معنای تاخیر در سفر است، همینطور باشد
[ترجمه ترگمان]اگر این بدان معنی است که سفر را به تاخیر می اندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ministers are using delaying tactics to postpone the report yet again.
[ترجمه گوگل]وزرا از تاکتیک های تاخیری برای به تعویق انداختن گزارش استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]وزرا از تاکتیک به تاخیر انداختن گزارش برای به تعویق انداختن این گزارش استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The morass of rules and regulations is delaying the start of the project.
[ترجمه گوگل]باتلاق قوانین و مقررات شروع پروژه را به تاخیر می اندازد
[ترجمه ترگمان]مسیر قوانین و مقررات، آغاز این پروژه را به تاخیر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Children are adept at delaying tactics.
[ترجمه گوگل]بچه ها در به تعویق انداختن تاکتیک ها ماهر هستند
[ترجمه ترگمان]کودکان در به تاخیر انداختن تاکتیک ماهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. 'It's just delaying the inevitable,' he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "این فقط امر اجتناب ناپذیر را به تاخیر می اندازد "
[ترجمه ترگمان]او گفت: این فقط به تاخیر انداختن اجتناب ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The advisers are delaying the key decision on whether to float 60 per cent or 100 per cent of the shares.
[ترجمه گوگل]مشاوران تصمیم گیری کلیدی در مورد عرضه 60 درصد یا 100 درصد سهام را به تعویق می اندازند
[ترجمه ترگمان]مشاوران تصمیم اصلی را در خصوص شناور شدن ۶۰ درصد یا ۱۰۰ درصد از سهام به تاخیر انداخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's a past master at delaying meetings.
[ترجمه گوگل]او استاد گذشته در به تاخیر انداختن جلسات است
[ترجمه ترگمان]او در جلسات به تاخیر افتاده استاد گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is nothing to be gained from delaying the decision.
[ترجمه گوگل]از تأخیر در تصمیم گیری چیزی به دست نمی آید
[ترجمه ترگمان]چیزی وجود ندارد که بتوان آن را به تاخیر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She decided on a delaying tactic.
[ترجمه گوگل]او تصمیم به تاکتیک تاخیری گرفت
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت تا تاکتیک را به تاخیر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both projects reported success in delaying onset of smoking among adolescents and in achieving lower levels of smoking uptake.
[ترجمه گوگل]هر دو پروژه موفقیت در به تاخیر انداختن شروع مصرف سیگار در میان نوجوانان و دستیابی به سطوح پایین تر جذب سیگار را گزارش کردند
[ترجمه ترگمان]هر دوی این پروژه ها موفقیت در به تاخیر انداختن سیگار در میان نوجوانان و دستیابی به سطوح پایین تر جذب سیگار را گزارش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[فوتبال] تاخیر

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a delay, postponing, procrastinating, putting off

پیشنهاد کاربران

بپرس