deprecation


معنی: سرزنش
معانی دیگر: اظهاربیمیلی زیاد، دعای بخشش یاشفاعت

جمله های نمونه

1. Second, we have implemented a deprecation policy where we document all interfaces that are changing or going away within two releases of notice.
[ترجمه سینا معروف] ثانیاً، ما خط مشی کاهشی را پیاده سازی کرده ایم که در آن، همه واسط هایی را که در حال تغییر یا خارج شدن از دو نسخه منتشر شده هستند، مستندسازی می کنیم.
|
[ترجمه گوگل]دوم، ما یک خط‌مشی منسوخ را پیاده‌سازی کرده‌ایم که در آن تمام رابط‌هایی را که در حال تغییر یا از بین رفتن در طی دو انتشار اخطار هستند، مستند می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]دوم، ما یک سیاست deprecation اجرا کرده ایم که در آن تمام واسطه ای را که در حال تغییر و یا خارج شدن از دو انتشار توجه هستیم را مستند کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The best way to avoid deprecation is to drive fewer miles, says Ibara.
[ترجمه گوگل]ایبارا می‌گوید بهترین راه برای جلوگیری از استهلاک، رانندگی مایل‌های کمتر است
[ترجمه ترگمان]Ibara می گوید بهترین راه برای اجتناب از deprecation این است که کم تر مایل رانندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this case, deprecation has the meaning that it will not be enhanced and will be withdrawn in a future version of WMB.
[ترجمه گوگل]در این مورد، منسوخ شدن به این معنی است که افزایش نخواهد یافت و در نسخه بعدی WMB حذف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در این حالت، deprecation به این معنا است که آن افزایش نخواهد یافت و در نسخه آینده of حذف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Consumers must be notified about deprecation of a service, to allow them time to change and test the consuming code.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان باید در مورد منسوخ شدن یک سرویس مطلع شوند تا به آنها فرصت داده شود تا کد مصرف کننده را تغییر داده و آزمایش کنند
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان باید در مورد deprecation خدمات اطلاع داده شوند تا به آن ها زمان تغییر داده و کد مصرف را تست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can read more about the new deprecation guidelines and all the features being deprecated in this blog post.
[ترجمه گوگل]در این پست وبلاگ می‌توانید درباره دستورالعمل‌های جدید منسوخ شدن و همه ویژگی‌های منسوخ شده بیشتر بخوانید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید بیشتر در مورد دستورالعمل های جدید deprecation و تمام ویژگی هایی که در این پست وبلاگ کم ارزش تلقی می شوند، مطالعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A good compromise is a planned deprecation and sunsetting schedule for every service version, as described in service deployment life cycle.
[ترجمه گوگل]یک مصالحه خوب، برنامه‌ریزی‌شده منسوخ شدن و غروب آفتاب برای هر نسخه سرویس است، همانطور که در چرخه عمر استقرار سرویس توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک مصالحه خوب یک برنامه زمانبندی و برنامه ریزی برای هر نوع خدمات است، همانطور که در چرخه حیات استقرار خدمات توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rental property owners may get less income tax refunds but when they sell their rental properties in the future, they will get less deprecation clawed back as well.
[ترجمه گوگل]صاحبان املاک اجاره ای ممکن است بازپرداخت مالیات بر درآمد کمتری دریافت کنند، اما زمانی که املاک اجاره ای خود را در آینده بفروشند، استهلاک کمتری نیز دریافت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اجاره داران اجاره املاک ممکن است باز پرداخت مالیات بر درآمد را کم کنند، اما وقتی آن ها املاک اجاره ای خود را در آینده می فروشند، آن ها کاهش کمتری خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So you have a mind/body dualism,a body and soul dualism and often there's the deprecation of the body and a deprecation of matter as morally inferior.
[ترجمه گوگل]بنابراین شما یک دوگانگی ذهن/بدن، یک دوگانگی جسم و روح دارید و اغلب تحقیر بدن و تحقیر ماده از نظر اخلاقی پست وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین شما دوگانگی ذهنی \/ بدنی، یک دوگانگی بدن و روحی دارید و اغلب در اینجا deprecation از بدن و یک deprecation ماده به عنوان اخلاقی پایین تر از آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: Achievement goal orientation, uncertain personal control, self - deprecation are closely related to academic self - handicapping.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: جهت گیری هدف پیشرفت، کنترل شخصی نامطمئن، خود انحرافی ارتباط تنگاتنگی با خود ناتوانی تحصیلی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: دستیابی به هدف موفقیت، کنترل شخصی نامشخص، خود - deprecation ارتباط نزدیکی با پیش بینی نتیجه آکادمیک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this last discussion, we use the concept of deprecation.
[ترجمه گوگل]در این بحث آخر از مفهوم استهلاک استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این بحث اخیر، ما از مفهوم of استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was pretty painless; the 0 migration took less than a day (and that was only because I wanted to eliminate the deprecation warnings) and 1 was drop in.
[ترجمه گوگل]خیلی بدون درد بود مهاجرت 0 کمتر از یک روز طول کشید (و این فقط به این دلیل بود که می خواستم هشدارهای منسوخ شدن را حذف کنم) و 1 حذف شد
[ترجمه ترگمان]بدون درد بود؛ مهاجرت ۰ کم تر از یک روز طول کشید (و این فقط به این دلیل بود که می خواستم هشدارهای deprecation را حذف کنم)و ۱ کاهش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرزنش (اسم)
snub, vituperation, blame, reproach, reproof, raillery, remonstrance, railing, rebuke, scolding, twit, condemnation, chiding, disapprobation, sarcasm, conviction, demerit, deprecation, reprimand, reprehension

انگلیسی به انگلیسی

• condemnation, disapproval; belittlement, protestation

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deprecate
اسم ( noun ) : deprecation
صفت ( adjective ) : deprecating / deprecatory
قید ( adverb ) : deprecatingly
Depreciation به معنی استهلاک است
ولی deprecation به معنی عدم تمایل یا داشتن حس منفی نسبت به چیزی است یا بی میل بودن.
استهلاک

بپرس