double time

/ˈdʌbl̩ˈtaɪm//ˈdʌbl̩taɪm/

حقوق دو برابر (مثلا در مقابل کار در روزهای تعطیل یا اضافه کار)، دستمزد دو برابر، پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی

جمله های نمونه

1. Then it was double time to the mess hall, and chin-ups and push-ups outside.
[ترجمه گوگل]بعد از آن زمان دوبرابر رسیدن به سالن غذاخوری و چانه‌آپ‌ها و هل‌آپ‌های بیرون بود
[ترجمه ترگمان]بعد نوبت به سالن شلوغ رسید و چانه و ups بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You will carry your luggage back here, double time!
[ترجمه گوگل]چمدان خود را به اینجا می برید، دو برابر!
[ترجمه ترگمان]بار دیگر luggage را به اینجا خواهید برد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His overtime rate is double time for Saturday and all weekday time over 8 hours and treble time for Sunday working.
[ترجمه گوگل]نرخ اضافه کاری او دو برابر برای شنبه و تمام اوقات هفته بیش از 8 ساعت و زمان سه برابر برای یکشنبه کار است
[ترجمه ترگمان]نرخ اضافه کاری او برای شنبه و تمام طول هفته روز هفته به مدت ۸ ساعت و سه بار برای کار روز یکشنبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hope they pay you double time for calling you in on a holiday.
[ترجمه گوگل]امیدوارم که برای تماس با شما در تعطیلات، زمان دو برابری به شما بدهند
[ترجمه ترگمان]امیدوارم دو بار به شما دو بار پول بدهند که شما را به تعطیلات دعوت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you pay me double time, I will do it.
[ترجمه گوگل]اگر دوبرابر به من پول بدهید، این کار را خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]اگر دو بار به من پول بدهید، من این کار را خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you pay me double time, I'll do it.
[ترجمه گوگل]اگر دوبرابر به من پول بدهید، این کار را خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]اگر دو بار به من پول بدهی، این کار را می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For more general application the double time lag model should be used.
[ترجمه گوگل]برای کاربرد کلی تر باید از مدل تاخیر زمانی مضاعف استفاده شود
[ترجمه ترگمان]برای کاربرد کلی تر از مدل تاخیر زمانی دوگانه باید استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anyone who works on Bank Holidays usually gets paid extra "timeandahalf" or even "double time," negotiated for them by the Trades Unions.
[ترجمه گوگل]هرکسی که در تعطیلات بانکی کار می‌کند معمولاً دستمزد اضافی «زمان و نیم» یا حتی «دوبرابر» دریافت می‌کند، که اتحادیه‌های کارگری برای او مذاکره می‌کنند
[ترجمه ترگمان]هر کسی که در تعطیلات بانک کار می کند معمولا \"timeandahalf\" یا حتی \"زمان دو برابر\" که توسط اتحادیه های صنفی برای آن ها مذاکره می شود پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So you need to work double time. Get some eyes in the back of your head.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید دو برابر کار کنید چند چشم در پشت سر خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]پس باید دو بار کار کنی یه نگاهی به پشت سرت بکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The platoon will have to march in double time to get back to base before nightfall.
[ترجمه گوگل]جوخه باید در زمان مضاعف راهپیمایی کند تا قبل از شب به پایگاه برگردد
[ترجمه ترگمان]جوخه باید دو بار حرکت کنند تا قبل از فرا رسیدن شب به پایگاه برگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was no union to be consulted, no time and a half or double time to be considered.
[ترجمه گوگل]هیچ اتحادیه ای وجود نداشت که مورد مشورت قرار گیرد، نه زمان و نیم یا دو بار در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]هیچ اتحادی وجود نداشت که با آن مشورت شود، نه زمانی و نیم یا دو بار در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, would you pay it out of your pocket at double time?
[ترجمه گوگل]حالا، آیا آن را در زمان دو برابر از جیب خود پرداخت می کنید؟
[ترجمه ترگمان]حالا، می شه دو بار از جیبت پول بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A computer virus A watch with a second hand doing double time.
[ترجمه گوگل]یک ویروس کامپیوتری ساعتی با عقربه دوم که زمان را دو برابر می کند
[ترجمه ترگمان]یک ویروس کامپیوتری یک ساعت با دست دوم کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Staff are entitled to 24 working days holiday per year in addition to double time for each statutory holiday worked.
[ترجمه گوگل]کارکنان مستحق 24 روز کاری تعطیلات در سال علاوه بر دو بار برای هر تعطیلات قانونی کار می شوند
[ترجمه ترگمان]کارکنان به ۲۴ روز کاری در هر سال و همچنین دو برابر برای هر تعطیلات قانونی که کار می کند حق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fastest rate of marching (military); payment of a worker at twice the normal rate per hour

پیشنهاد کاربران

بدو رو ( فرمان نظامی )
کاری را که در حال انجام آن هستید، با دو برابر سرعت بیشتر انجام دهید.
در دستورات نظامی، یعنی با دو برابر سرعتی که دارید، راه بروید یا بدوید.
سرعت تان را تا دو برابر بیشتر کنید
در علوم نظامی:
مارچ یا دویدن آرام ( به سمت دشمن یا هدف )
فورا، سریع

بپرس