editor in chief

/ˈedətərɪnˈtʃiːf//ˈedɪtərɪntʃiːf/

(روزنامه و بنگاه نشریاتی و غیره) سر ویراستار، سرویرایشگر، سردبیر ارشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: editors in chief
• : تعریف: the editor who has the final authority to make policy decisions and supervises the other editors at a publishing house or on a specific publication.

جمله های نمونه

1. The editor in chief embroidered the original story beyond recognition.
[ترجمه گوگل]سردبیر داستان اصلی را غیرقابل تشخیص گلدوزی کرد
[ترجمه ترگمان]سردبیر مجله داستان اصلی را بیش از حد به رسمیت شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He angles his reports to please his editor in chief.
[ترجمه گوگل]او گزارش های خود را به گونه ای تنظیم می کند که سردبیر خود را خشنود کند
[ترجمه ترگمان]او گزارش های خود را برای راضی کردن رئیسش به عنوان رئیس تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The editor in chief was relieved from his post at the age of sixty-five.
[ترجمه گوگل]سردبیر در شصت و پنج سالگی از سمت خود برکنار شد
[ترجمه ترگمان]سردبیر در سن شصت و پنج سالگی از مقام خود برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has been appointed editor in chief vice Mr. White,who has retired.
[ترجمه گوگل]او به عنوان معاون سردبیر آقای سفید منصوب شده است که بازنشسته شده است
[ترجمه ترگمان]او سردبیر معاون رئیس آقای وایت است که بازنشسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The resignation of the editor in chief was remarked upon by all the staff members in the newspaper office.
[ترجمه گوگل]استعفای مدیرمسئول از سوی تمامی کارکنان دفتر روزنامه مطرح شد
[ترجمه ترگمان]استعفای سردبیر از طرف تمام اعضای دفتر روزنامه مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the editor in chief of such a magazine, I am obliged to answer a lot of questions about men.
[ترجمه گوگل]من به عنوان سردبیر چنین مجله ای موظف هستم به بسیاری از سوالات در مورد مردان پاسخ دهم
[ترجمه ترگمان]چون سردبیر یکی از این مجله ها بود مجبور شدم به کلی سوال درباره مردها جواب بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pilger himself would remain editor in chief as agreed.
[ترجمه گوگل]خود پیلگر همانطور که توافق شده بود سردبیر باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]خود Pilger نیز به همان اندازه که مورد موافقت قرار می گرفت سردبیر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a statement, New York Post editor in chief Col Allan said, "The Post stands by its story. "
[ترجمه گوگل]سرهنگ آلن سردبیر نیویورک پست در بیانیه ای گفت: "پست بر داستان خود ایستاده است "
[ترجمه ترگمان]در یک بیانیه، سردبیر New York Post می گوید: \" واشنگتن پست در کنار داستان خود ایستاده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Garner is editor in chief of all current editions of Black's Law Dictionary.
[ترجمه گوگل]گارنر سردبیر تمامی نسخه های فعلی فرهنگ لغت قانون بلک است
[ترجمه ترگمان]گارنر سردبیر همه نسخه های جدید فرهنگ قانون سیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "This is about business," said Angelica Cheung, the editor in chief of Vogue China.
[ترجمه گوگل]آنجلیکا چونگ، سردبیر مجله ووگ چین گفت: «این در مورد تجارت است
[ترجمه ترگمان]انجلیکا Cheung، سردبیر مجله ووگ چین، گفت: \" این در مورد تجارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The editor in chief docked some of the articles.
[ترجمه گوگل]سردبیر برخی از مقالات را لنگر انداخت
[ترجمه ترگمان]سردبیر یکی از این مقالات را تعمیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fyodor Lukyanov is the editor in chief of the Russia in Global Affairs journal, published in Russian and English.
[ترجمه گوگل]فئودور لوکیانوف سردبیر مجله روسیه در امور جهانی است که به زبان های روسی و انگلیسی منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]فیودور Lukyanov سردبیر مجله امور جهانی است که به زبان روسی و انگلیسی منتشر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In his Editor's note, the magazine's Editor in Chief Chris Johns said of Skiles: 'He set a standard for underwater photography, cinematography and exploration that is unsurpassed.
[ترجمه گوگل]سردبیر مجله، کریس جانز، در یادداشت سردبیر خود، درباره اسکیلز می‌گوید: «او استانداردی را برای عکاسی، فیلمبرداری و کاوش زیر آب تعیین کرد که بی‌نظیر است
[ترجمه ترگمان]در یادداشت سردبیر، کریس جونز، سردبیر این مجله، در مورد skiles گفت: او استانداردی را برای عکاسی در زیر آب، فیلمبرداری و اکتشاف که بی نظیر است، قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ma Yimu, the executive editor in chief of the magazine, announced the dismissal Monday on his microblog, saying, "I cannot believe it.
[ترجمه گوگل]ما ییمو، مدیر اجرایی مجله، روز دوشنبه در میکروبلاگ خود از اخراج خبر داد و گفت: «باورم نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]مادر Yimu، سردبیر اجرایی مجله، روز دوشنبه را در میکروبلاگ خود اعلام کرد و گفت: \" من نمی توانم باور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mrs. Kopold's father had been editor in chief of the Communist newspaper Rude Pravo, died fighting the Nazis in World War II, and had a bridge in Prague named for him.
[ترجمه گوگل]پدر خانم کوپولد سردبیر روزنامه کمونیستی Rude Pravo بود، در جنگ جهانی دوم در جنگ با نازی‌ها جان باخت و پلی در پراگ به نام او داشت
[ترجمه ترگمان]پدر خانم Kopold در جنگ جهانی دوم سردبیر روزنامه کمونیست بود و در نبرد با نازی ها در جنگ جهانی دوم درگذشت و پلی در پراگ به نام او داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• editor who heads an editorial staff, one responsible for supervising the preparation of a publication (newspaper, magazine, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس