eminence

/ˈemənəns//ˈemɪnəns/

معنی: بلندی، بزرگی، تعالی، پشته، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه، علی، علو
معانی دیگر: (مکان) بلندی، (جمع) ارتفاعات، فرازگاه، تپه، زمین بلند، تل، گریوه، برتری، شایستگی، آوازه، شهرت، اشتهار، والایی، آدم برجسته، شخصیت ممتاز، (کلیسای کاتولیک - e بزرگ - با your یا his می آید - عنوان کاردینال ها)، eminency عالی رتبه، طب برامدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a lofty and respected position or reputation.
مشابه: distinction, elevation, nobility, note

(2) تعریف: an elevated place or part; hill.
مشابه: elevation

(3) تعریف: (cap.) in the Roman Catholic Church, a title used in addressing or referring to a cardinal.

- Your Eminence.
[ترجمه گوگل] حضرتعالی
[ترجمه ترگمان] عالی جناب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His Eminence.
[ترجمه گوگل] جناب عالی
[ترجمه ترگمان] عالی جناب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ferdowsi's eminence as an epic poet
رفعت فردوسی به عنوان یک شاعر حماسی

2. the eminence of new york is primarily due to natural advantages
برتری نیویورک در درجه ی اول مدیون موهبت های طبیعی می باشد.

3. the artistic eminence of london
آوازه ی هنری لندن

4. she built her house on an eminence overlooking the city
خانه ی خود را بر یک بلندی مشرف به شهر بنا کرد.

5. Many of the pilots were to achieve eminence in the aeronautical world.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خلبانان قرار بود در دنیای هوانوردی به مقامی دست یابند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خلبانان برای رسیدن به این هدف در دنیای هوا نوردی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Few could have predicted that she would reach eminence as a surgeon.
[ترجمه گوگل]کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که او به عنوان یک جراح به مقام عالی برسد
[ترجمه ترگمان]کم تر کسی پیش بینی کرده بود که به عنوان جراح به مقام کاردینالی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beveridge was a man of great eminence.
[ترجمه گوگل]بیوریج مردی برجسته بود
[ترجمه ترگمان]Beveridge مرد بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was brought into eminence.
[ترجمه گوگل]او به مقام برتری رسید
[ترجمه ترگمان]او را به خدمت جناب عالی آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The family was of some eminence in Hull and especially in the Hull Trinity House.
[ترجمه گوگل]این خانواده در هال و به ویژه در هال ترینیتی هاوس بسیار برجسته بودند
[ترجمه ترگمان]این خانواده در هال هال و به خصوص در the هال قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of course, his own eminence contributed to his isolation, but he also chose solitude as his appropriate fate.
[ترجمه گوگل]البته بزرگواری خودش در انزوای او نقش داشت، اما تنهایی را نیز به عنوان سرنوشت مناسب انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]البته، عالیجناب به انزوای خود کمک کرد، اما او همچنین تنهایی را به عنوان سرنوشت مناسب خود انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We are a young world, your eminence.
[ترجمه گوگل]ما یک دنیای جوان هستیم، جناب عالی
[ترجمه ترگمان]ما یک دنیای کوچک هستیم، عالیجناب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Filaret owed his eminence less to his holy office than to his son's willingness to treat him as a co-ruler.
[ترجمه گوگل]فیلارت بیشتر مدیون مقام مقدسش بود تا تمایل پسرش به رفتار با او به عنوان یک حاکم
[ترجمه ترگمان]Filaret بیشتر به مقام مقدس خود مدیون بود تا به تمایل پسرش برای برخورد با او به عنوان یک هم کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wealth of Worcester, its size and eminence in the textile industry not withstanding, showed similar characteristics.
[ترجمه گوگل]ثروت Worcester، اندازه و برجستگی آن در صنعت نساجی مقاومت نکرد، ویژگی های مشابهی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]ثروت ووستر، که اندازه و بلندی آن در صنعت نساجی برابر نبود، خصوصیات مشابهی را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is made annually for eminence in organic chemistry and includes a monetary prize of £2000.
[ترجمه گوگل]این سالانه برای برتری در شیمی آلی ساخته می شود و شامل یک جایزه پولی 2000 پوندی است
[ترجمه ترگمان]که در شیمی آلی به صورت سالیانه به دست می آید و شامل جایزه نقدی سال ۲۰۰۰ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلندی (اسم)
elevation, lift, supremacy, height, altitude, looming, eminence, sublimity, exaltation, eminency, toft

بزرگی (اسم)
amplitude, enlargement, hauteur, eminence, magnitude, dignity, grandeur, bigness, magnificence, voluminosity, bulkiness, headship, gentility, formidability, eminency, lordship

تعالی (اسم)
ascendancy, god, holy, eminence, ascendency, sublimation, sublimity, eminency

پشته (اسم)
stack, heap, hill, eminence, mound, barrow, embankment, hillock, knap, rick, toft, hummock, monticule

برجستگی (اسم)
jut, relief, eminence, knob, swell, boss, prominence, salience, saliency, ness, eminency, flange, notability

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

مقام (اسم)
post, stand, capacity, dwelling, residence, domicile, order, function, office, status, position, mode, title, tone, eminence, dignity, rank, pew, station, eminency, portfolio

عالیجناب (اسم)
eminence, eminency, excellency

جاه (اسم)
eminence, dignity, pomp, eminency

علی (اسم)
height, eminence, loftiness

علو (اسم)
elevation, eminence, magnanimity, prominence, nobility, loftiness, lordliness, majesty

تخصصی

[ریاضیات] برجستگی، بلندی، تعالی

انگلیسی به انگلیسی

• city in kentucky (usa); city in missouri (usa); title of a roman catholic cardinal
high position, elevated rank; title of honor; preeminence; excellence; height; hill; (anatomy) body projection, protuberance in the body (especially on the surface of a bone )
eminence is the quality of being very well-known and highly respected.
the expression your eminence is used to address a roman catholic cardinal.

پیشنهاد کاربران

بسیاری این ۴ واژه را با هم اشتباه می کنند:
Imminent را با Eminent
Imminence را با Eminence
ولی هم از لحاظ معنا با هم فرق دارند، هم از لحاظ نوشتار، هم تلفظ. بررسی هر ۴تاشون را با هم داشته باشیم:
...
[مشاهده متن کامل]

∆ EMINENT ∆
شناخته شده، پرآوازه، سرشناس، مشهور، نامدار و موفق و مورد احترام ( adj )
∆ EMINENCE ∆
۱. معروفیت، شهرت، سرشناسی، نامداری و موفق و مورد احترام بودن ( n )
۲. بلندی - ارتفاع ( منطقه ی بلند و مرتفع ) ( n )
۳. یک فرد موفق و رده بالا ( n )
🚨 Eminence را ممکن است به صورت Eminency هم بنویسند با معنای یکسان.
∆ IMMINENT ∆
قریب الوقوع، زودآیند، حتمی، گریزناپذیر، نزدیک
∆ IMMINENCE ∆
حتمی بودن، نزدیکی، قریب الوقوع بودن، زودآیندی، گریزناپذیری
🚨 Imminence را ممکن است به صورت Imminency هم بنویسیند با معنای یکسان.
این بود بررسی تفاوت هاشون در معنی. اما گفتیم در نحوه ی تلفظ هم فرق دارن:
Imminent : ای مِ نِن ت /EE. me. nent/
Imminence : ای مِ نِن س /EE. me. nens/
Eminent : اِ مِ نِن ت /E. me. nent/
Eminence : اِ مِ نِن س /E. me. nens/
⚠️ ۲ تا واژه ی شبیه ی دبگه هم هستند که با هم بررسی می کنیم:
1. IMMENSE : بسیار بسیار بزرگ، عظیم، کلان، وسیع و پهناور ( adj )
این واژه تأکید دارد بر بزرگی اندازه و سایز و مقدار
تلفظ: اِ مِنس /e. MENS/
2. EMINEM : این رو دیگه فقط در حد دونستن بلد باشید . Eminem همون M and M بوده با لهجه ی آمریکایی. نام یک خواننده ی رپ آمریکایی بسیار بسیار پرآوازه و کاربلد که به قدری شناخته شده است در سطح جهان که لازم دونستم این یک واژه رو هم از قلم ننداخته باشم.
خیر پیش 🧡💚🤍🧡💚🤍🧡💚🤍🧡

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : eminence
صفت ( adjective ) : eminent
قید ( adverb ) : eminently
1. شهرت
2. رتبه کاردینال ( عالیجناب، عالی رتبه )
3. برآمدگی استخوان در بدن ( Thenar Eminence: برآمدگی کف دست ) ( Frontal Eminence: برآمدگی پیشانی )
شکوفایی
تعالی. اهمیت و شهرت

بپرس