employe

/ɑːmˈplɔɪeɪ//ɒmˈplɔɪeɪ/

معنی: کارگر، کارمند، مستخدم زن
معانی دیگر: مستخدم

جمله های نمونه

1. Th employe in these place dont know you and most speak some English!
[ترجمه زهرا] کارمند این محل که بیشتر انگلیسی صحبتت می کند شما را نمی شناسد
|
[ترجمه زهرا] کارمند اینجا شما را نمی شناسه و اغلب انگلیسی صحبت میکنه
|
[ترجمه گوگل]کارمند این مکان شما را نمی شناسد و بیشتر آنها کمی انگلیسی صحبت می کنند!
[ترجمه ترگمان]کارمند این محل، تو را نمی شناسد و بیشتر انگلیسی بلد نیستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. New employe. es are often expected to be energetic and. motiva. ted at the beginning of their careers.
[ترجمه گوگل]کارمند جدید اغلب انتظار می رود که es پرانرژی و انگیزه تد در ابتدای کار خود
[ترجمه ترگمان]کارمند جدید بله، اغلب انتظار می رود که پر انرژی و پر انرژی باشند motiva در ابتدای کار آن ها تد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We have to protect our employe .
[ترجمه گوگل]ما باید از کارمند خود محافظت کنیم
[ترجمه ترگمان]باید از employe محافظت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The system of corporation payment is a menu function which help the employe . . .
[ترجمه گوگل]سیستم پرداخت شرکت یک تابع منو است که به کارمند کمک می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم پرداخت شرکتی یک تابع منو است که به کارمند کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Described in the paper are the basic principles of metering techniques by the use of fluidization method and the automatic metering system employe. . .
[ترجمه گوگل]در این مقاله اصول اساسی تکنیک های اندازه گیری با استفاده از روش سیال سازی و سیستم اندازه گیری خودکار به کار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]توصیف شده در این مقاله اصول اولیه تکنیک های نورسنجی با استفاده از روش سیال شدگی و سیستم خودکار کنتور هوشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Abnormal rapid flowing of HR can cause the increase of enterprise's cost and the reduction of achievement and benefit, the quality of the employe and the dismember of technology and market.
[ترجمه گوگل]جریان سریع غیرعادی منابع انسانی می تواند باعث افزایش هزینه های شرکت و کاهش دستاورد و منفعت، کیفیت کارکنان و از هم پاشیدگی فناوری و بازار شود
[ترجمه ترگمان]جریان سریع غیر عادی منابع انسانی می تواند موجب افزایش هزینه سرمایه گذاری و کاهش موفقیت و سود، کیفیت کارمند و تجزیه و تحلیل فن آوری و بازار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارگر (اسم)
labor, effective, operative, proletarian, worker, employee, working, employe, laborer, workman, working man, workpeople

کارمند (اسم)
member, employee, employe, jobholder

مستخدم زن (اسم)
employee, employe

انگلیسی به انگلیسی

• worker, employee, person who works for an employer

پیشنهاد کاربران

کارمند اداری، روانشناس
شاغل ، کارمند اداری
مورد استفاده

بپرس