equalized

جمله های نمونه

1. the score was two to one but then david equalized
امتیاز (طرفین) دو به یک بود تا اینکه دیوید آن را مساوی کرد.

پیشنهاد کاربران

equalized ( adj ) = balanced ( adj )
به معناهای: متوازن، متعادل، میانه رو، متساوی، هم تراز
برابر، مساوی، متعادل، متوازن

بپرس