exaction


معنی: مطالبه، تحمیل، اخاذی، مطالبه بزور
معانی دیگر: به زورگیری (مثلا پول یا وقت و غیره)، زورگویی، پذیرانش، سربارسازی، باج، پول زور، سخت گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of demanding or requiring time, money, or the like.

(2) تعریف: that which is exacted.

جمله های نمونه

1. Yet there were two main barriers to the exaction and enforcement of such concessions.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو مانع اصلی برای اخذ و اجرای چنین امتیازاتی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو مانع اصلی برای سختگیری و اجرای چنین امتیازاتی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But his exaction of land rent from the peasants is his principal form of exploitation.
[ترجمه گوگل]اما گرفتن رانت زمین از دهقانان، شکل اصلی استثمار اوست
[ترجمه ترگمان]اما سختگیری او از اجاره زمین از روستاییان، نوع اصلی استثمار و استثمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The quantitative modeling of root water exaction is difficult in research on soil-root hydraulic dynamics.
[ترجمه گوگل]مدل‌سازی کمی استخراج آب ریشه در تحقیق در مورد دینامیک هیدرولیکی خاک-ریشه دشوار است
[ترجمه ترگمان]مدل سازی کمی از آب ریشه در تحقیق بر روی دینامیک هیدرولیکی خاک - ریشه مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In chapter we proposed a message exaction method which basing on the system reconstruction and one-step predictions to exact the message from simulative chaotic secure communication systems.
[ترجمه گوگل]در فصل ما یک روش استخراج پیام را پیشنهاد کردیم که بر اساس بازسازی سیستم و پیش‌بینی‌های یک مرحله‌ای، پیام را از سیستم‌های ارتباطی امن شبیه‌سازی آشفته دریافت می‌کند
[ترجمه ترگمان]در فصل ما یک روش message را پیشنهاد کردیم که بر مبنای بازسازی سیستم و پیش بینی یک مرحله ای برای دقیق کردن پیام از سیستم های ارتباطی امن آشفته و آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The aged leader was exhausted by the exaction of a pitiless system.
[ترجمه گوگل]رهبر سالخورده از فشار یک سیستم بی رحم خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]رهبر سالخورده نیز از سختگیری یک نظام بی رحم خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The exaction was revived by Richard I.
[ترجمه گوگل]ریچارد اول احیا شد
[ترجمه ترگمان]اخاذی توسط ریچارد من بهبود یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The advance of flavonoids in structure characteristics, methods of separation and exaction in recent years were summarized in this paper, and the future study trends was discussed and developed.
[ترجمه گوگل]پیشرفت فلاونوئیدها در ویژگی‌های ساختار، روش‌های جداسازی و استخراج در سال‌های اخیر در این مقاله خلاصه شد و روندهای مطالعاتی آینده مورد بحث و توسعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پیشرفت of در خصوصیات ساختاری، روش های جداسازی و exaction در سال های اخیر در این مقاله خلاصه شده است و روند پژوهش در آینده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thesis introduces power amplifier theory, PHEMT model and model parameter exaction method, at last determined scheme of three-stage MMIC power amplifier.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه تئوری تقویت کننده توان، مدل PHEMT و روش استخراج پارامتر مدل، در نهایت طرحی از تقویت کننده قدرت MMIC سه مرحله ای تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به معرفی نظریه تقویت کننده نیرو، مدل PHEMT و روش parameter model به عنوان آخرین طرح تقویت کننده توان سه مرحله ای می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Present models were constructed under certain ideal conditions and based on poor understandings of the mechanisms of root water exaction and thus their applications were rather limited.
[ترجمه گوگل]مدل‌های حاضر تحت شرایط ایده‌آل خاصی و بر اساس درک ضعیف از مکانیسم‌های استخراج آب از ریشه ساخته شده‌اند و بنابراین کاربردهای آن‌ها نسبتاً محدود بود
[ترجمه ترگمان]مدل های موجود تحت شرایط ایده آل خاصی ساخته شدند و براساس درک ضعیف مکانیزم های تثبیت آب ریشه ای ساخته شدند و در نتیجه کاربرد آن ها نسبتا محدود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the period of building the data warehouse, we mainly researches the method of the exaction, transform and load of the data in different kind of data resources.
[ترجمه گوگل]در طول دوره ساخت انبار داده، ما عمدتاً در مورد روش استخراج، تبدیل و بارگذاری داده ها در انواع مختلف منابع داده تحقیق می کنیم
[ترجمه ترگمان]در طول دوره ساخت انبار داده ها، ما عمدتا از روش of، تبدیل و بار داده ها در انواع مختلف منابع داده تحقیق می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact, compared with classic ones, the system with high reliability and exaction are more cheap when earlier finding fire in the badly working condition.
[ترجمه گوگل]در واقع، در مقایسه با سیستم‌های کلاسیک، سیستم‌هایی که قابلیت اطمینان و دقت بالا دارند، در صورت پیدا کردن آتش در شرایط بد کار، ارزان‌تر هستند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، در مقایسه با نمونه های کلاسیک، سیستم با قابلیت اطمینان بالا و سختگیری نسبت به شرایط کاری بد، بسیار ارزان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Diligence and high self-esteem are meant to be virtues, but it will become exaction to demand every thing be perfect. it will neither help to cultivate one's mind, nor will it make one happy.
[ترجمه گوگل]سخت کوشی و عزت نفس بالا به معنای فضیلت است، اما این که بخواهیم همه چیز کامل باشد، سخت خواهد شد نه به پرورش فکر کمکی می کند و نه باعث خوشحالی فرد می شود
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس بالا و اعتماد به نفس بالا به معنای تقوا است، اما این به حدی می رسد که تقاضا برای همه چیز کامل باشد این کار نه کمک می کند ذهن یک انسان را پرورش دهد، و نه می تواند آن را خوشحال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All was, alas, worse than vanity - injustice, punishment, exaction, death.
[ترجمه گوگل]افسوس که همه چیز بدتر از غرور بود - بی عدالتی، مجازات، سخت گیری، مرگ
[ترجمه ترگمان]همه این ها، افسوس، بدتر از بی انصافی، مجازات، تجاوز، تجاوز و تجاوز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 3D digital simulation of the stresses of Xiaowan arch dam under different self-weight exaction ways and initial impoundment process has been done.
[ترجمه گوگل]شبیه‌سازی دیجیتالی سه بعدی تنش‌های سد قوسی شیائوان به روش‌های مختلف خودوزنی و فرآیند آبگیری اولیه انجام شده است
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی دیجیتال سه بعدی تنش های موجود بر روی سد طاق قوسی به روش self متفاوت و فرآیند impoundment اولیه انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مطالبه (اسم)
claim, charge, demand, exaction

تحمیل (اسم)
tax, levy, force, imposition, exaction, infliction, protrusion

اخاذی (اسم)
exaction, extortion

مطالبه بزور (اسم)
exaction

تخصصی

[حقوق] اخاذی، مطالبه به زور، پولی که به زور گرفته شود، تحمیل

انگلیسی به انگلیسی

• extortion, act of demanding or requiring more than is reasonable

پیشنهاد کاربران

بپرس