existent


معنی: موجود، هست
معانی دیگر: هستی مند، باقی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: living or having being; existing.
مشابه: alive, animate, extant, life, living

(2) تعریف: occurring in the present.
مشابه: actual, current, extant, living, prevailing
اسم ( noun )
• : تعریف: a person or thing having existence.

جمله های نمونه

1. one of the existent copies of that old book
یکی از نسخه های موجود آن کتاب قدیمی

2. Their remedy lay within the range of existent technology.
[ترجمه گوگل]درمان آنها در محدوده فناوری موجود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]درمان آن ها در محدوده فن آوری موجود قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This carving is believed to be the only existent image of Saint Frideswide.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که این کنده کاری تنها تصویر موجود از سنت فریدسواید است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که این کنده کاری تنها تصویر موجود از سن Frideswide است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The self is the only knowable existent.
[ترجمه گوگل]خود تنها موجود قابل شناخت است
[ترجمه ترگمان]خود تنها موجود شناخته شده ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Science deals with the existent, real, concrete and functional images.
[ترجمه گوگل]علم با تصاویر موجود، واقعی، عینی و کاربردی سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]علم با تصاویر موجود، واقعی، عینی و کاربردی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now all possibilities, as possibilities, are necessarily existent.
[ترجمه گوگل]اکنون همه احتمالات، به عنوان احتمال، لزوماً وجود دارند
[ترجمه ترگمان]اکنون همه احتمالات، به عنوان امکان، لزوما وجود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aim at current existent problems and defects in visual approach slope indicator, a new Precision Approach Path instruction method has studied.
[ترجمه گوگل]با هدف مشکلات و عیوب موجود در شاخص شیب رویکرد بصری، یک روش آموزشی جدید مسیر رویکرد دقیق مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]هدف در مورد مشکلات موجود فعلی و نقص های موجود در شاخص شیب روش دیداری یک روش دستورالعمل روش دقت جدید مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Only when carry out the change in existent cogitate style according to times, can people promote the practice course and arise the living conditions with a greater force.
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که تغییر سبک فکری موجود بر حسب زمان انجام شود، افراد می توانند دوره تمرین را ارتقا دهند و شرایط زندگی را با نیروی بیشتری ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که تغییرات سبک cogitate موجود را با توجه به زمان انجام دهید، افراد می توانند روند تمرین را ارتقا دهند و شرایط زندگی را با نیرویی بیشتر ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is especially useful in disposing existent oil storage tank foundations.
[ترجمه گوگل]به ویژه در از بین بردن پایه های مخزن ذخیره روغن موجود مفید است
[ترجمه ترگمان]این امر به ویژه در دفع بنیادهای مخزن ذخیره سازی نفت موجود مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Aiming at the existent problems of the electrohydraulic servosystem of hydraulic turbine governor, a new scheme on this system is worked out.
[ترجمه گوگل]با هدف حل مشکلات موجود سرووسیستم الکتروهیدرولیک گاورنر توربین هیدرولیک، طرح جدیدی بر روی این سیستم طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]با بررسی مشکلات موجود در سیستم توربین هیدرولیکی، یک طرح جدید در این سیستم ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the basis of no changing existent soft switching process it improves the performance of existent soft switching technique, reduces the probability of talk off and can raise communication quality.
[ترجمه گوگل]بر اساس عدم تغییر فرآیند سوئیچینگ نرم موجود، عملکرد تکنیک سوئیچینگ نرم موجود را بهبود می بخشد، احتمال صحبت کردن را کاهش می دهد و می تواند کیفیت ارتباط را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]براساس هیچ تغییر روش سوئیچینگ نرم موجود، عملکرد تکنیک سوئیچینگ نرم موجود بهبود می یابد، احتمال حرف زدن را کاهش می دهد و می تواند کیفیت ارتباطات را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The period, the actuality, the existent problem and the perfection of sustentation to student in Chinese colleges and universities are considered in this paper.
[ترجمه گوگل]دوره، واقعیت، مشکل موجود و کمال رزق و روزی دانشجو در کالج ها و دانشگاه های چین در این مقاله بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]دوره، واقعیت، مشکل موجود و کمال of به دانش آموزان در دانشکده های چینی و دانشگاه ها در این مقاله در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the guidance of these existent methods, a novel method for identification of molecular subsequences based on fast walsh transform is presented .
[ترجمه گوگل]با راهنمایی این روش‌های موجود، روش جدیدی برای شناسایی توالی‌های مولکولی مبتنی بر تبدیل سریع والش ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این روش های موجود، یک روش جدید برای شناسایی of مولکولی بر پایه تبدیل سریع walsh ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Functions of respiration and deglutition are good but existent hoarseness.
[ترجمه گوگل]عملکردهای تنفس و آبگیری خوب هستند اما گرفتگی صدا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]وظایف تنفس و تنفس خوب هستند اما hoarseness موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موجود (صفت)
ready, present, stock, available, handy, going, real, existing, existent, extant

هست (صفت)
existent

انگلیسی به انگلیسی

• existing, having being, alive

پیشنهاد کاربران

Existence = وجود - هستی
Noun
▪️▪️▪️
Existent = موجود - حاضر - حال حاضر
Adj
💠 Several individuals believe bad health issues could be solved if the government give more attention to decreasing environmental contamination and accommodation troubles. I presume that the responsible authorities should reconsider the existent environmental issues by focusing on the well - being of humans.
...
[مشاهده متن کامل]

حاضر

بپرس