expressly

/ekˈspresli//ɪkˈspresli/

معنی: صریحا
معانی دیگر: آشکارا، بی پرده، رک و راست، مخصوص، محض خاطر، فورا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in an explicit manner.
مترادف: clearly, distinctly, explicitly, unequivocally
مشابه: bluntly, frankly, plainly

- I expressly requested two single rooms, but you've given us a double.
[ترجمه بردیا] من صریحا درخواست دو اتاق مجزا داشتم اما شما یک اتاق دو نفره به ما دادید.
|
[ترجمه گوگل] من صریحاً دو اتاق یک نفره درخواست کردم، اما شما به ما یک دو نفره دادید
[ترجمه ترگمان] من فقط برای دو اتاق تنها درخواست کردم، اما شما دوتا به ما دو نفر دادید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: specifically.
مترادف: precisely, specifically
مشابه: certainly, especially, particularly, specially

- That is expressly the reason that you will fail.
[ترجمه گوگل] این به صراحت دلیل شکست شماست
[ترجمه ترگمان] به خاطر همین است که شکست خواهی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The warm pool was purchased expressly for physical therapy.
[ترجمه گوگل] استخر گرم به صراحت برای فیزیوتراپی خریداری شد
[ترجمه ترگمان] این استخر گرم به منظور درمان فیزیکی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he told us expressly to refrain from smoking
او صریحا از ما خواست که از سیگار کشیدن خودداری کنیم.

2. the house was bought expressly for her
خانه را مخصوصا برای او خریده بودند.

3. These conditions must be expressly incorporated into the contract of employment.
[ترجمه گوگل]این شرایط باید صریحاً در قرارداد کار گنجانده شود
[ترجمه ترگمان]این شرایط باید به صراحت در قرارداد استخدام گنجانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Small businesses are expressly exempted from the requirements of this legislation.
[ترجمه گوگل]مشاغل کوچک صراحتاً از الزامات این قانون مستثنی هستند
[ترجمه ترگمان]شرکت های کوچک صراحتا از الزامات این قانون معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was expressly forbidden to speak to the girl.
[ترجمه گوگل]او به صراحت از صحبت با دختر منع شد
[ترجمه ترگمان]او مخصوصا برای صحبت با آن دختر قدغن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This ship was designed expressly for exploring the Arctic waters.
[ترجمه گوگل]این کشتی به صراحت برای کاوش در آب های قطب شمال طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این کشتی مخصوصا برای کاوش در آب های قطب شمال طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You were expressly told not to touch my papers.
[ترجمه گوگل]صراحتاً به شما گفته شد که به اوراق من دست نزنید
[ترجمه ترگمان]به شما گفته بودند که به کاغذهای من دست نزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I told you expressly to report to me everyday.
[ترجمه گوگل]من صریحاً به شما گفتم که هر روز به من گزارش دهید
[ترجمه ترگمان]به شما گفتم هر روز به من گزارش بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The building is expressly designed to conserve energy.
[ترجمه گوگل]این ساختمان به صراحت برای صرفه جویی در انرژی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این ساختمان مخصوصا برای حفظ انرژی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some women expressly blame loneliness for their dissatisfaction.
[ترجمه گوگل]برخی از زنان صراحتاً تنهایی را عامل نارضایتی خود می دانند
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان صرفا به خاطر عدم رضایت خود، تنهایی را سرزنش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Aischines expressly excludes that explanation for Demosthenes.
[ترجمه گوگل]اما آیشین صراحتاً این توضیح را برای دموستنس رد می کند
[ترجمه ترگمان]اما این توضیحی برای Demosthenes نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was actually expressly forbidden to speak to me about the matter.
[ترجمه گوگل]او در واقع به صراحت از صحبت با من در مورد این موضوع منع شد
[ترجمه ترگمان]در واقع او حق داشت در این مورد با من صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Violent shaking or other gross indignities are expressly forbidden.
[ترجمه گوگل]تکان دادن خشونت آمیز یا سایر تحقیرهای فاحش صریحاً ممنوع است
[ترجمه ترگمان]اعمال خشونت خشن یا دیگری که به طور خاص اعمال می شود ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Court expressly concedes that this interest is compelling and is promoted by the ordinance.
[ترجمه گوگل]دادگاه صریحاً اذعان می‌کند که این علاقه قانع‌کننده است و توسط این حکم ترویج می‌شود
[ترجمه ترگمان]این دادگاه صراحتا تصدیق می کند که این بهره قانع کننده است و از سوی این حکم ترویج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صریحا (قید)
expressly

انگلیسی به انگلیسی

• explicitly; particularly, specifically

پیشنهاد کاربران

به عیان ؛بطور آشکارا. عیاناً. به وضوح. به آشکارا :
ای کرده قال وقیل تو را شیدا
هیچ از خبر شدت به عیان پیدا؟
ناصرخسرو.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : express
✅️ اسم ( noun ) : expression / expressiveness / expressionism / expressionist
✅️ صفت ( adjective ) : expressive / expressionist / expressionless
✅️ قید ( adverb ) : expressively / expressly
صراحتا
explicitly
clearly
absolutely
precisely

صراحتا، رک و پوست کنده
بی تردید

بپرس