edged

/ˈedʒ//edʒ/

لبه دار، ـ دم، کنار، نبش، کناره، تیزی، برندگی، دارای لبه تیز کردن، تحریک کردن، کم کم پیش رفتن، اریب وار پیش رفتن لبه

جمله های نمونه

1. edged
لبه دار،ـ لبه،ـ دم

2. he edged out his opponent six to five
رقیب را شش به پنج شکست داد.

3. she edged her way to the window
با تانی به طرف در رفت.

4. she edged the curtain with lace
او به پرده،حاشیه ی توری زد.

5. be edged with (something)
در حاشیه ی (چیزی) قرار داشتن،احاطه شدن

6. a road edged with grass
جاده ای که حاشیه ی آن چمن کاری شده است

7. the truck edged him off the road
کامیون،اتومبیل او را از جاده خارج راند.

8. her jacket was edged with black fur
حاشیه ی کت او از خز سیاه بود.

9. the tennis court was edged with grass
اطراف زمین تنیس چمن کاشته بودند.

10. She edged her way into the hall.
[ترجمه گوگل]او به سمت سالن رفت
[ترجمه ترگمان]او راهش را به سمت هال باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jack edged the dictionary in on the bookshelf.
[ترجمه گوگل]جک فرهنگ لغت را در قفسه کتاب گذاشت
[ترجمه ترگمان]جک کتاب لغت را به سمت کتابخانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An arrow with a four - edged head is shot from a crossbow.
[ترجمه گوگل]یک تیر با سر چهار لبه از یک کمان پولادی پرتاب می شود
[ترجمه ترگمان]یه پیکان با یه تیر چهار لبه از کمان crossbow تیر خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Inflation has edged up to 5% over the last two years.
[ترجمه گوگل]تورم در دو سال گذشته تا 5 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]تورم در طی دو سال گذشته به ۵ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The little boat edged away quietly, while no one was looking.
[ترجمه گوگل]قایق کوچک بی سر و صدا دور شد، در حالی که کسی نگاه نمی کرد
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک آرام کنار می رفت، در حالی که هیچ کس به آن نگاه نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He edged me off the road.
[ترجمه گوگل]او مرا از جاده دور کرد
[ترجمه ترگمان]او مرا از جاده کنار کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a certain kind of edge, having a number of edges (double-edged, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس