education

/ˌedʒəˈkeɪʃn̩//ˌedʒʊˈkeɪʃn̩/

معنی: معرفت، اموزش، اموزش و پرورش
معانی دیگر: آموزش و پرورش، فرهنگ، معارف، تعلیم و تربیت، تحصیل (تحصیلات)، تربیت، فرهیخت، آموختگی، فضل و کمال، فرهیختگی، بصیرت، (دانش) آموزش و پرورش، معلمی و شاگردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of learning or educating.
مترادف: instruction, learning, schooling
مشابه: breeding, cultivation, enlightenment, nurture, study, training, tuition, tutelage

(2) تعریف: the knowledge acquired through a learning process.
مترادف: knowledge, learning, schooling
متضاد: ignorance
مشابه: erudition, experienced, information, lore, wisdom

(3) تعریف: a level of formal schooling.
مشابه: schooling

- high school education
[ترجمه گلی] تحصیلات
|
[ترجمه سپهر] آموزش و پرورش
|
[ترجمه شان] تحصیلات ( آموزش های ) دبیرستانی
|
[ترجمه گوگل] تحصیلات دبیرستانی
[ترجمه ترگمان] آموزش عالی در مدارس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: the systematic study of educational processes.
مشابه: didactics, pedagogy

جمله های نمونه

1. education and experience qualify him for this job
تحصیلات و تجربه او را شایسته ی این شغل می کند.

2. education and faith have helped her acquire merit
تحصیل و ایمان،او را در نیل به ارزش معنوی یاری داده است.

3. education and foreign travel broadened his views
تحصیل و سفر به خارج فکرش را باز کرد.

4. education is an important factor in determining the mind-set
آموزش و پرورش در تعیین ساختار فکری جوانان عامل مهمی است.

5. education is gradually circumfusing africa
آموزش و پرورش به تدریج در افریقا گسترده می شود.

6. education is the cornerstone of progress
آموزش و پرورش اساس پیشرفت است.

7. education is the road to success
تحصیل راه موفقیت است.

8. adult education
آموزش بزرگسالان

9. an education that regiments children
آموزش و پرورشی که بچه ها را منضبط می کند.

10. elementary education
آموزش ابتدایی

11. formal education
آموزش رسمی،آموزش مدرسه ای

12. higher education
آموزش عالی

13. higher education is not always a badge of learning
تحصیلات دانشگاهی همیشه علامت سواد نیست.

14. his education fits him for the job
تحصیلاتش او را برای این کار واجد شرایط می کند.

15. his education is incommensurate to his salary
تحصیلات او با حقوقش متناسب نیست.

16. his education was shallow and discontinuous
آموزش او سطحی و ناپیوسته بود.

17. liberal education
آموزش علوم انسانی،آموزش و پرورش آزادگر

18. mass education
آموزش همگانی

19. proper education will bring out her latent talents
آموزش درست استعدادهای نهفته ی او را آشکار خواهد کرد.

20. secondary education
آموزش دبیرستانی

21. universal education
آموزش همگانی

22. university education
آموزش دانشگاهی،تحصیلات دانشگاهی

23. university education is not free
آموزش دانشگاهی رایگان نیست.

24. adjustment education
آموزش تطبیقی

25. a literal education
آموزش و پرورش بی روح و ملالت انگیز

26. a physical education class in our university
کلاس تربیت بدنی در دانشگاه ما

27. a university education is very consequential in later success
آموزش دانشگاهی در موفقیت بعدی از اهمیت شایانی برخوردار است.

28. a university education should not be a monopoly of any particular social class
آموزش دانشگاهی نباید در انحصار طبقه ی اجتماعی بخصوصی باشد.

29. a well-rounded education
تحصیلات گسترده

30. board of education
انجمن آموزش و پرورش

31. doctorate in education
دکتری در آموزش و پرورش

32. how much education does she have?
تحصیلات او چقدر است ؟

33. lack of education was her greatest disability
نداشتن تحصیلات بزرگترین کمبود او بود.

34. ministry of education
وزارت آموزش و پرورش

35. philosophy of education
فلسفه ی آموزش و پرورش

36. the universal education bill which has been amended twice
لایحه ی آموزش همگانی که تاکنون دوبار اصلاح شده است

37. to promulgate education
آموزش و پرورش را اشاعه دادن

38. a broad education
تحصیلات گسترده (در چند رشته)

39. a practical bread-and-butter education
یک آموزش عملی و اساسی

40. a woman of education and insight
خانمی تحصیل کرده و بصیر

41. an expert in education
کارشناس آموزش و پرورش

42. contemporary trends in education
گرایش های معاصر در آموزش و پرورش

43. elementary (or primary) education
آموزش ابتدایی

44. he had no education beyond a high school diploma
تحصیلی بالاتر از دیپلم دبیرستان نداشت.

45. modern thoughts on education
اندیشه های نوین درباره ی آموزش و پرورش

46. our systems of education are being constantly overhauled
سازگان های (نظام های) آموزشی ما مرتبا مورد بازدید و بهسازی قرار می گیرند.

47. the aim of education must be to develop the whole child
هدف آموزش بایستی پرورش کلیه ی جنبه های کودک باشد.

48. the function of education in our society
عملکرد آموزش و پرورش در جامعه ی ما

49. the priority of education is undeniable
سزیدگی آموزش و پرورش غیر قابل انکار است.

50. the spread of education in the country's rural areas
گسترش آموزش در روستاهای کشور

51. a society that values education
جامعه ای که برای آموزش و پرورش ارزش قایل است

52. disadvantaged children need special education
کودکان محروم نیاز به آموزش ویژه دارند.

53. he thought that free education and health care were birthrights
او فکر می کرد که آموزش و بهداشت رایگان جزو حقوق حقه ی اوست.

54. his lack of sufficient education and experience disqualified him for this job
نداشتن تحصیلات و تجربه ی کافی موجب سلب صلاحیت او از این شغل گردید.

55. she received an excellent education
آموزش بسیار خوبی دید.

56. the many advantages of education
فواید بسیار آموزش و پرورش

57. the rich discountenanced elementary education for the workers
طبقه ی ثروتمند از آموزش ابتدایی برای کارگران رو گردان بود.

58. wages that vary with education
مزدهایی که برحسب تحصیلات تغییر می کنند

59. he is a man of education and finish
او مردی تحصیل کرده و با کمال است.

60. he stressed the importance of education
او اهمیت آموزش را مورد تاءکید قرار داد.

61. she wanted to discontinue her education
او می خواست از تحصیل دست بکشد.

62. the need for a better education
نیاز به آموزش و پرورش بهتر

63. the rudiments of high school education
پایه های آموزش دبیرستانی

64. those who receive a college education will have a head start over others
آنان که از آموزش دانشگاهی برخوردارند از دیگران جلو خواهند بود.

65. you must better yourself through education
باید از راه تحصیل خود را بهتر کنی.

66. he is planning to perfect his education right here at home
او می خواهد همین جا در وطن تحصیلات خود را کامل کند.

67. he is very vain about his education
خیلی درباره ی تحصیلاتش به خود می بالد.

68. he received a mere pittance of education
تحصیلات او بسیار کم بود.

مترادف ها

معرفت (اسم)
knowledge, awareness, learning, comprehension, wisdom, cognition, education, science, osmose, kenning

اموزش (اسم)
training, instruction, education

اموزش و پرورش (اسم)
education

انگلیسی به انگلیسی

• learning, instruction, imparting of knowledge
education consists of teaching people various subjects at a school or college.
education is also the process through which a person is taught better ways of doing something or a better way of living.
see also further education, higher education.

پیشنهاد کاربران

( منابع انسانی ) ( آموزش )
Training: در زمانهای خاصی رخ میدهد، کوتاه مدت است و بر اهداف خاصی تمرکز دارد. این نوع از آموزش در مورد وقایع عینی و مشخصات جزئی بحث میکند. این آموزش نوعی آموزش رسمی است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: در مورد فروش چیزی یا آموزش سیستم تولید خاصی و غیره.
Development: این نوع آموزش به گستره وسیعتری از مسائل میپردازد که باعم تغییراتی در رفتار و شخصیت شخص میشود و عموماً در مورد موضوعات انتزاعی، تئوری و ویژگیهای شخصیتی افراد بحث میکند. در Developing اگرچه ممکن است که کلاسهای رسمی برگزار شود، اما اساس کار عمیق تر از Training بوده و بیشتر به صورت غیر رسمی خواهد بود.
learning: فرآیندی دائمی و همیشگی است که از ابتدا تا انتهای عمر شخص رخ میدهد و اگرچه ممکن است گاهی به صورت رسمی برگزار شود، اما در غالب مواقع به صورت غیر رسمی است. از یادگیری راه رفتن، حرف زدن و غیره تا یادگیری کار کردن با کامپیوتر، خلبانی، و غیره این فهرست تمام نشدنی است و در تمام طول عمر ادامه دارد.
Education: فاز رسمی Learning است. و ترکیب Training و Development به حساب می آید. نوشته هایی که میخوانیم و تکالیفی که انجام میدهیم، همگی جزو قسمت رسمی یادگیری ماست. در صورتی که تغییرات در رفتار و شخصیت ما در قسمت غیر رسنی وجود ما خود را نشان میدهند. مثل ارائه دانش اصولی توسط دانشکده ها به دانشجویانی است که میخواهند در مورد چگونگی آن موضوعی بیاموزند.
به نقل از بلاگ رضا غیابی

آموزش، تحصیلات
مثال: Education is the key to success.
آموزش کلید موفقیت است.
این کلمه، بسته به موقعیت می تواند به معنای تحصیل، تحصیلات، آموزش، تعلیم و تربیت و . . . باشد. برای یک کلمه نمی توانیم یک معنای مطلق که مناسب همۀ متون باشد، ارائه دهیم.
تحصیلات 📐📝📚📋
education: آموزش
education:آموزشی
معلمی ، تربیت معلمی
He's studying education .
تحصیل - اموزش - پرورش و تربیت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : educate
اسم ( noun ) : education
صفت ( adjective ) : educational / educative / educated
قید ( adverb ) : educationally
I have decided to continue my education
تحصیلات
تحصیل
آموزش
تحصیلات
education ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: آموزش
تعریف: فرایند یاد دادن یا فراگرفتن دانش و مهارت ها و ارزش ها|||متـ . آموزش وپرورش
یکی از معانی education تحصیلات می باشد .
تحصیلات و کلیه دانش و معرفتی که از راه کسب و تحصیل بدست می آید
یه جورایی همون اموزش و پرورش، سطح دانش و. . . میشه دیگه. . . .
تربیت ، تعلیم، آموزش
آموزشی
Determining the educational goal
And measuring learning performance in relation to this goal
تعیین هدف اموزشی برای ( ارزشیابی موفقیت یادگیری درسی )
و سنجش عملکرد یادگیری در رابطه با این هدف
آموزش، تحصیلات
lesseducation = تحصیلات کمتر
تربیت . آموزش
تحصیلات
I am going to continue my education in England
من تحصیلاتم را در انگلستان ادامه خواهم داد ❕❕
آموزش ، پرورش
دانش آموختن
Education
تحصیلات عالیه ( بالا )
تحصیلات
سطح آموزش
آموزش، تعلیم و تربیت
System of ) teaching and instruction ( esp of children and young people in schools colleges, etc ) : for example : It's a country which places great importance on education
تعلیم دانایی علم
Professor the Genius of Science in Mathematics and Physics and Astronomy of Einstein, the Day of Knowledge of Happy Science and Education
استاد نابغه علم دانایی در ریاضیات و فیزیک و نجوم انیشتین، روزدانایی علم و تعلیم بر شما مبارک


بی قراری
آموزش دیدن
آموزش و پرورش
پیشنهاد
فرهیزش
farhizeš
فرهیختن=> فرهیز ( زمان حال ) => eš
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس